- 7 اردیبهشت 1398
- کد خبر 871
- پرینت
- کپی لینک کوتاه
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی فردونیوز؛حضرت آیتالله محمد جواد فاضل لنکرانی درجلسهی امتحان ورودی مرکز فقهی ائمه اطهار علیهم السلام مشهدمقدس طی سخنانی افزود:گرفتاریهای طلبهها زیاد است، این گرفتاریهایی که طلاب در این زمان از جهت معیشتی دارند این به مراتب از گذشته بیشتر است ولی اینطرف قضیه اینکه میدان آماده است برای اینکه طلاب رشد بکنند که این مراکز فقهی، ما الآن در بیست و دومین سالی است که مراکز فقهی دارد به کار خودش ادامه میدهد و این از عنایات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است و ما تا به حال نتایج خوبی داشتیم،
متن کامل سخنان ایشان به این شرح است:
اجتهاد علامه شهیدین حلقهی تکامل یافته و آن نسخهی تکاملیافتهی اجتهاد قبل از شیخ در خود شیخ تبلور ایجاد کرد، این جمله را تقاضا میکنم دقت کنید که اینها مسائل کلیدی مهمی است شاید الآن به عمق عرائض من شما نرسید اما بعد که این کتابها را مشغول شدید خوب متوجه خواهید شد، کسی که با اجتهاد شیخ و روش اجتهادی شیخ که روش اجتهادی شیخ چگونه در یک مسئلهای وارد میشود و چگونه خارج میشود. وقتی این روش را مطالعه کند میبیند این نتیجهی زحمات اجتهادی و استنباطی گذشتگان است البته با یک ابتکاراتی، با یک ابداعات جدیدی که هم در فقه و هم در اصول مرحوم شیخ انصاری داشته، با این روش اجتهادی ما میتوانیم نیازهای زمان امروز را جواب بدهیم. با این روش اجتهادی شیخ است که امروز مسائل مستحدثهای که در این عالم بشری به وجود آمده در مسائل اقتصادی و در مسائل عبادی و در غیر اینها ما میتوانیم پاسخ بگوییم، حالا این نمونه خیلی زیاد دارد.
امروز در بحث معاملات، معاملات جدیدی که دارد به بازار میآید و آمده، اگر یک فقیهی بخواهد این معاملات را پاسخگو باشد این تا با روش اجتهادی شیخ آشنا نباشد هرگز نمیتواند پاسخ بدهد، اینکه عرض میکنم هرگز با مطالعه، نه با مطالعهی یک روز و دو روز که با مطالعهی 30 سال دارم به شما عرض میکنم. امروز یک پولی آمده در بازار به نام بیتکوین که نمیدانم آقایان شنیدند این لفظ را یا نه که در برخی از کشورهای دنیا به جای دلار و یورو و اینها از این بیتکوین دارند به عنوان سمن معامله و پول استفاده میکنند، کی میتواند بگوید که این احکامی که در پول جاری میشود در این میشود جاری کرد یا نمیشود؟ این باید مباحث شیخ را دیده باشد و خودش هم یک مطالعات موضوعشناسی هم کنارش بکند تا بتواند این را جواب بدهد.
من این مطالبی که عرض میکنم برای این است که مبادا در ذهن کسی خطور کند که این کتاب شیخ انصاری که مال چند دههی قبل است و برای چی این کتاب را بخوانیم، ما که نمیخواهیم مقلد شیخ بشویم، ما که نمیخواهیم از شیخ تقلید کنیم و بگوییم احکامش اینطوری بوده، نه مکاسب خواندن یعنی روش اجتهاد را طلبه یاد بگیرد و عرض کردم روش اجتهادی که برآمده و تکاملیافتهی روش اجتهاد ابن جنید که آنها میگویند قدیمین و بعد میآید شیخ مفید و شیخ طوسی و سید مرتضی قبل از اینها تا میرسد به شهیدین و مرحوم شیخ انصاری، این اجتهاد شیخ نتیجهی زحمات تمام این گذشتگان است و این را کسی نگوید که به چه دردی میخورد، ما میخواهیم با روش اجتهادی آشنا بشویم، روش اجتهادیای که ما الآن دقیقتر و قویتر از این نداریم. بعضیها میگویند در کتاب مکاسب مثلاً کجا راجع به بورس حرف زده، حرف نزده باشد ولی کتاب مکاسب به شما میگوید به آدابی که در باب تجارت استدلال میشود چطوری باید استدلال کرد.روایاتی که در مسائل اقتصادی را میشود استدلال کرد اینهاست، احتمالات، نتایج که ما از همانها هم میتوانیم استفاده کنیم در مسائل مستحدثه به کار ببریم.
شما ببینید یکی از بحثهای معروف امروز دنیا بحث کپیرایت است، این بحث کپیرایت اگر واقعاً کسی مکاسب شیخ را قوی بخواند میتواند وارد این بحث بشود که آقا اصلاً چیزی به نام کپیرایت داریم یا نداریم؟ این حرف قابل قبول هست یا نیست؟ قابل نقل انتقال هست یا نیست؟ فقهای ما در این زمینه بحث کردند و خود من هم یک بحث مفصلی در همین کتابالبیع من موفق بودم حدود 9 سال خارج بیع تحریرالوسیله را مطرح کردم و صوتش هم در سایت موجود است، این بحث کپیرایت را مفصل بحث کردم و توجه به همین مبانیای که از مرحوم شیخ یاد گرفتیم و اصول هم همینطور است. مسائل مربوط به شیخ واقعاً به فقیه یاد میدهد که چه چیزی میتواند در میدان استنباط حجت قرار بگیرد، دلیل قرار بگیرد که حالا بحثهایش هم را هم اجمالاً میدانید، بحث مباحث اصول عملیه مباحث بسیار مهمی است و بحث تعابیر و تراجیح به شما عرض بکنم عباراتی مرحوم شیخ دارد که واقعاً فهمش بسیار مشکل است و اگر یک طلبه بر تعابیر و تراجیح مسلط نباشد قدرت بر استنباط ندارد. این آقایانی که میگویند رفتارهای شیخ به چه دردمان میخورد از ایشان بپرسید فرق بین تعابیر و تزاهم چی است؟ نمیتوانند پاسخ بدهند. مرجهات باب تعابیر چی است؟ مرجهات باب تزاهم چی است؟
شما ببینید امروز، نمیخواهم وقتتان را خیلی بگیرم که انشاءالله برنامهی امتحانتان زودتر شروع بشود، شما ببینید یک مطلب الأهم فیالأهم که در السنهی عموم مردم هم هست، در تزاهم بین اهم و مهم یک سالی میرسد در زمان امام، امام رضوانالله تعالی علیه، در زمان رهبری معظم انقلاب میفرمایند فعلاً باید حل بشود. فقیه است که میتواند بفهمد چی أهم است در این زمان و چی مهم است؟ اگر با مسئلهی حج اعتبار مسلمین یا امنیت مسلمین تزاهم پیدا کرد خدا هم مقدم است و آن وقت همین ترجیح به اهمیت در بحث تعابیر و تراجیح میگویند یک مباحث بسیار مهم و کاربردی، در بحث استسحابش هم همینطور که من گاهی اوقات بعضی از نمونهها را گفتم و الآن نمیخواهم اینجا وقت را بگیرم فقط میخواهم بگویم که آقایان محترم باور قوی بر این کتابها داشته باشید، من هم توقع ندارم که با یک سخنرانی شما این باور قوی را در خودتان ایجاد کنید که شدنی هم نیست اما وقتی شروع کردید با اساتید محترمتان از آنها بخواهید که ارزش این کار شیخ را برای ما روشن بکنید، ارزش کار آخوند را و روش کار آخوند را برای ما روشن بکنید.
ما امروز به برکت انقلاب حوزههای ما رو به رشد است، حوزههای ما و فضلا و محققین ما آمادگی دارند برای اینکه پاسخ بدهند به نیازهای بشر، نیازهای کشور خودمان، نیازهای انقلاب خودمان. چقدر ما مسائل جدید داریم، من نمیخواهم اینجا راجع به ارزش اصل فقه و اصول برای شما بگویم هیچ علمی به اندازهی علم فقه گستردگی ندارد. تاریخ تطور علم فقه را شما ببینید اصلاً با تاریخ سایر علوم مقایسه بکنید، قابل مقایسه نیست و آن وقت در زمان ما هزاران مسئله در مسائل سیاسی، هزاران مسئله در مسائل پزشکی، در مسائل خانواده، در مسائل زنان، در مسائل هنر، در مسائل رسانه اینها را کی باید جواب بدهد؟ این مسائل را کی باید جواب بدهد؟ اینها را نیاز داریم به فقهای خیلی قوی، آگاه، آشنای به زمان، زمان را بشناسد و با توجه به شناخت زمان بتواند پیاده کند. ما واقعاً باید یاد کنیم از امام بزرگوار رضوان الله تعالی علیه که حق بزرگی بر همهی کشور و بر همهی مستضعفین، ولی حق امام بر حوزهها بیشتر از جای دیگر است که به حوزه به برکت این انقلاب یک روح تازهای دمیده شده و یک حرکت خوبی انجام میدهد. البته گرفتاریهای طلبهها زیاد است، این گرفتاریهایی که طلاب در این زمان از جهت معیشتی دارند این به مراتب از گذشته بیشتر است ولی اینطرف قضیه اینکه میدان آماده است برای اینکه طلاب رشد بکنند که این مراکز فقهی، ما الآن در بیست و دومین سالی است که مراکز فقهی دارد به کار خودش ادامه میدهد و این از عنایات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است و ما تا به حال نتایج خوبی داشتیم، شما که میخواهید وارد بشوید انشاءالله در این مرکز یا حالا اگر ما توفیقی نداشتیم که خدمتتان در اینجا باشیم حتماً من سفارش میکنم این رسائل و مکاسب و کفایه را با برنامهی دقیق بخوانید. ما نتایج خیلی خوبی تا به حال هم در مرکز قم داشتیم و هم در اینجا، از همینجا عدهی زیادی از اساتید برجستهی حوزهی علمیهی خراسان هستند و یا برخیشان مدارسی را اینطرف و آنطرف تشکیل دادند.
از همه تشکر میکنم و برای ما افتخار است خدمتگزاری به طلبهها، خصوصاً طلبهی انقلابی. برای ما مسئلهی انقلاب بسیار مهم است که مجال نیست که الآن بخواهم وارد این بحث بشوم که برای ما خدمت به طلبهها و تربیت طلبه این یکی از افتخارات است و ما هیچ توقعی از آقایان نداریم و آنهایی که در این مجموعه میآیند إلا درس، إلا تعهد، إلا بنای بر خدمتگزاری به اسلام و مکتب شیعه و انقلاب و غیر از این برای ما نیست و امیدوارم که انشاءالله دست عنایت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بر یکایک ما و بر همهی ما این دست مبارکشان انشاءالله باشد و با دعاها و ادعیهی ذاتی آن حضرت ما عمر خودمان را به پایان برسانیم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
متن کامل سخنرانی در جمع طلاب مرکز فقهی ائمهی اطهار مشهد 5اردیبهشت 1398 درمشهد
بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین وصل الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین ولعنة الله علی اعدائهم أجمعین من الآن إلی قیام یوم الدین
این اعیادی که در ماه مبارک شعبان واقع شد و گذشت باز تبریک عرض میکنم خدمت شما فضلای بزرگوار و امیدوارم که در این بقیهی ماه شعبان خدای تبارک و تعالی عنایت خاصی به همهی مسلمانها و شیعیان خصوصاً علما و فضلا و بالأخص شما و ما داشته باشد و مبذول کند برای اینکه آمادگی کاملی پیدا کنیم برای ورود به ماه مبارک رمضان انشاءالله.
من چند جملهای صحبت میکنم و ما مثل جلسهی گذشته و بلکه بیشتر از جلسهی گذشته میخواهیم از فرمایشات آقایان استفاده کنیم که اگر نکتهی علمی یا غیرعلمیای در ذهن شریفشان هست بفرمایند که استفاده کنیم. یکی از نکاتی که در روایات بسیار جالب است و باید مورد دقت قرار بگیرد این است که اگر خدای تبارک و تعالی نسبت به عبد خودش یک عنایت خاص بکند چه آثاری دارد؟ حالا این روایتش که معروف است که «إن الله إذا أراد بعبد خیرا فقههوا فی الدین» این معروف است اما نظیر این تعبیر و آثار فراوان آمده در روایات، شاید بیش از 20 اثر این مقداری که من إجمالاً دیدم در روایات وجود دارد که اگر خدا یک انسانی را ارادهی خاص بکند البته خدا نسبت به همه ارادهی خیر دارد که این روشن است و نیاز به توضیح ندارد اما اگر یک ارادهی ویژهای نسبت به انسان بکند که انسان همیشه باید این دغدغه را داشته باشد که آیا من متعلق آن ارادهی ویژهی خدا هستم یا نیستم؟ آیا خدا به من نظر خاص دارد یا ندارد؟ مخصوصاً ما طلبهها باید این دغدغه را داشته باشیم که واقعاً برای خودمان اطمینان حاصل بشود که بله خدا ارادهی خاص دارد البته نه از باب غرور و ادعا ببینیم بالأخره این آثاری که هست و در این روایات آمده آیا این آثار در ما موجود است یا موجود نیست؟
حالا این را خودتان به متون روایی مراجعه میفرمایید و من حالا إجمالاً عرض میکنم بعضی از تعابیر را «إذا أرادالله بعبد خیرا نکت فی قلبه نکتتاً بیضا فجال القلب یطلب الحق» اصلاً خیلی آثار واضح و روشن، خدا یک نوری را در درون این انسان قرار میدهد انسان از کجا بفهمد این نور را دارد؟ « جال القلب یطلب الحق» ببیند در درونش این قلبش به دنبال حق هست یا نیست؟ در مسائل علمی میخواهد قیل و قال کند، میخواهد قدرتنمایی علمی بکند، میخواهد جدل بکند، میخواهد طرف مقابل را مغلوب بکند یا اینکه نه میخواهد حق را پیدا بکند که حق چی است؟ در سایر مسائل هم همینطور حالا خصوصاً آنکه برای ما مورد إبتلاء هست مسائل علمی هست. این فجال از همان جولان است «فجال القلب یطلب الحق» یک مراجعهای بکنیم به قلب خودمان ببینیم که آیا این مطالبهی حق در این قلب وجود دارد یا نه؟ حتی آن کسی که حوصله ندارد میگوید حالا « ثم ماذا» این کلمهی ثم ماذا را هم خوب ما یاد گرفتیم حالا بیاییم بحث کنیم مثلاً فرض کنید در یک مسئلهی فقهی یا اصولی حق چی است؟ آقایان گفتند و نوشتند و ما برای چی برویم دنبال او؟ نه قلب هر انسانی خودش باید به آن حق برسد. اگر یک کسی آمادگی و حوصلهی این را نداشته باشد و تنبلی هم بکند این معلوم میشود که آن « نکتتاً بیضا» و آن نور الهی در قلبش نیست اما اگر دنبالش هست به این زودیها قانع نمیشود و با یک جواب و یک سؤال و یک جلسه قانع نمیشود این دنبال این هست که پیدا بکند آن حق در مطلب را.
یکی از اسبابی که علمای ما در یک بحثی مثلاً میگویند 10 دلیل وجود دارد، گاهی اوقات ما حمل بر این میکنیم که اینها وقت زیادی داشتند، کار که نداشتند همهاش دنبال جعل دلیل و تراشیدن دلیل بودند، نه اینطور نبوده که این از مصداق همین « جال القلب یطلب الحق» است که همهاش میخواهند این محکمتر و قویتر بشود که این یکی از آثار است.
« إذا أراد الله بعبد خیراً الحاه أن محاسنه و جعل مساویه بین عینیه» وقتی خدا ارادهی خیر میکند خوبیهای انسان یادش میرود، من چه کار خوبی کردم یادم میرود؟ از آنطرف بدیها دائماً در جلوی چشم انسان است. ببینید آقایان اگر ما با یک رسائل و مکاسب و بحث خارج خواندن و گفتن بنشینیم و بگوییم که پس ما علممان خیلی زیاد است که این معلوم میشود خدا به ما ارادهی خیر نکرده اما اگر به هر نقطهای رسیدیم واقعاً نه اینکه حالا لفظاً و یا خضوعاً بگوییم که نه چیزی نداریم، من چیزی ندارم اصلاً کما اینکه بزرگان ما واقعاً همینطور بودند، هر کدامشان به اختلاف مراتب معدنی بودند از علم اما واقعاً میگفتند که ما چیزی نیستیم. در مقابل این همه مجهولاتی که وجود داشت خودشان و علم خودشان را کالعدم میدانستند که ما هم باید همینطور باشیم. « الحاه أن محاسنه و جعل مساویه بین عینیه و کرههوا مجالسة المعرضین أن ذکرالله» این آدم اگر خدا ارادهی خیر به او بکند از همنشینی با کسانی که معرض از ذکر خدا هستند بدش میآید. جلسهای که در آن ذکر خدا نباشد آن جلسه برایش مکروه و ناپسند است.
« إذا أراد الله بعبد خیراً طیب روحه و جسده فلا یسمع شیئاً من الخیر إلا عرفه و لایسمع شیئاً من المنکره إلا أنکره» خدا قدرت تشخیص حق از باطل را به او میدهد و میفهمد چی حق است و چی باطل؟ چی معروف است و چی منکر است میتواند خودش بفهمد اگر خدا آن اراده را داده باشد و باز یک روایت مفصلی که هست عرض کردم اینها را خودتان مراجعه کنید و واقعاً ببینید این آثار که کشف از این میکند که خدا ارادهی خیر کرده، ما دیگر اینجا نباید بگوییم که چه کنیم تا خدا ارادهی خیر در مورد ما بکند؟ اگر این آثار را در خودمان ببینیم هست باید خدا را شاکر باشیم و دیدیم نیست باید راهش را پیدا بکنیم. « إذا أراد الله بعبد خیراً شرح صدره للإسلام فإذا أعطاه ذلک أنطق لسانه بالحق و عقد قلبه علیه فعمل به» خدا سینه و دل او را باز میکند برای اسلام و ظرف اسلام قرار میدهد « شرح صدره للإسلام فإذا أعطاه ذلک أنطق لسانه بالحق» زبانش را به حق ناطق میکند و غیر از حق از این لسان بیرون نمیآید که باز این هم به نحو مطلق در همهی امور و حتی در جزئیترین امور انسان دروغ که نمیگوید هیچی، آنکه گناه کبیره است و از زبانش جز حق بیرون نمیآید، نظر میدهد نظر حق، سخن میگوید سخن حق است و در مسائل موضوعی و غیرموضوعی همه چیز « أنطق لسانه بالحق» خیلی تعبیر عجیبی است « وعقد قلبه علیه» قلب او را محکم میکند بر آن حق یعنی قلبش هم معتقد میشود به آن حق.
اگر لسان بر حق جاری شد و قلب هم ایمان به آن حق پیدا کرد نتیجهاش چی میشود؟ « فعمل به» خودش هم به او عمل میکند و اینطور نیست که حالا حرف حق بزند و خودش عمل نکند. « فإذا جمع الله له ذلک تم له إسلامه و کان عندالله إن مات علی ذلک الحال من المسلمین حقاً» این مسلمان واقعی از دنیا میرود نه مسلمان اسمی « وإذا لم یرد الله بعبد خیرا وکلهوا إلا نفسه» اگر خدا عنایت ویژه به کسی نکند و او را به خودش واگذار بکند « وکان صدره ضیغاً حرجا» اولاً سینهی او تنگ است یعنی همیشه اضطراب دارد، شما دیدید و خودتان هم تجربه کردید که انسان گاهی اوقات یک حرفی را خیلی با آرامش و راحتی و با استواری میزند که این شرح صدر دارد اما یک وقتی با اضطراب این صدرش ضیغ و حرج است «فإن جرا علی لسانه حق» اگر بر لسانش هم یک حقی جاری شود « لم یعقد قلبه علیه» اما قلبش اعتقادی ندارد « وإذا لم یعقد قلبه علیه لم یعطه الله العمل به» خدا او را موفق نمیکند که عمل کند به آن حق، حق را میگوید و دیگران هم میشنوند و ممکن است که دیگران ایمان هم پیدا بکنند و عمل هم بکنند اما این خودش چون اعتقاد قلبی ندارد عمل نمیکند. من دیگر نمیخواهم وارد مثالها و نمونهها بشوم که این هر کسی بر عهدهی خودش که این مطلب خیلی مطلب عجیبی است. اینکه خدا زبان انسان را به حق ناطق بکند و عقد قلبی هم بر او باشد و عمل هم باشد و از آن طرف در مقابلش « فإذا أشتمع ذلک علیه حتی یموت و هو علی تلک الحال کان عندالله من المنافقین» این آدم ولو حق بر لسانش هم جاری است ولو شهادتین هم گفته و به حسب ظاهر مسلمان است اما این منافق از دنیا میرود، این به عنوان « توفنی مسلماً» نمیشود و به عنوان منافق عرض میشود که از دنیا میرود.
این آثار را انشاءالله تتبع بکنیم بلکه انشاءالله برخی از اینها را ما در خودمان، در زندگیمان انشاءالله ملاحظه بکنیم که خیالمان راحت بشود که انشاءالله مورد عنایت ویژهی خدا هستیم و همین که حالا « إذا أراد الله بعبد خیرا فقههوا فیالدین» بالأخره در مورد ماها تا یک اندازهای محقق شده که البته فقاهت رسیدن به نتیجه است و ما خیلیهایمان مستمع و کاتبیم، میشنویم و حدیث و قرآن و اخلاق و استدلال را میشنویم و مستمع هستیم و کاتبیم اما « یعقد قلبه علیه» اینکه انسان بفهمد و بپذیرد این میشود فقیه ولی بالأخره در مسیر بحمدلله قرار گرفتیم و امید این داریم که به این مرحلهی فقاهت برسیم انشاءالله و امید این داریم که به آنچه که در روایات آمده ما برسیم که این از باب اینکه یک روایتی که برای همهمان موجب تذکر باشد عرض شد.
من به دنبال این روایت چندتا نکته را عرض میکنم که ما در پایان سال قرار داریم، من به نظرم میرسد که در هر سالی ما وقتی در پایان سال و در اواخر سال قرار میگیریم یک نگاهی کنیم به گذشته یعنی سال گذشته، امسال چی گیرمان آمد؟ چه بهرههای علمی خوبی بردیم ما؟ وقتی آدم میبیند میگوییم از رسائل شصت صفحه خواندیم، از مکاسب صد صفحه خواندیم، از کفایه یک جلد خواندیم و از فلان کتاب همینطور، من منظورم این نیست که این کار یومیه و عادی انسان هست. در این گذر یک سال گاهی اوقات یک نکات برجستهی علمی را خدا روزی انسان میکند که این منظور من هست یعنی فرض کنید در یک بحثی بزرگان یک حرفی زدند و شما خودتان رفتید کار کردید، فکر کردید و یک نکتهی جدید به ذهنتان رسیده، ممکن است از اول تا آخر سال هیچی به ذهن انسان نرسیده باشد و فقط ما ضبط کرده باشیم و نوشته باشیم و شنیده باشیم و تکرار کرده باشیم که این « جال القلب یطلب الحق» اگر واقعاً قلب انسان در جولان باشد و دنبال بکند این اختصاص ندارد به بحث خارج که در همین بحث سطح هم ممکن است شما در یک آیهای خدا یک نکتهای را به شما الهام بکند که تا به حال در ذهن هیچ مفسری نیامده باشد.
در یک حدیثی، یک حدیثی را طوری معنا کنید شما که در ذهن احدی نیامده باشد، منظور من این هست که در اوایل همین امسال یک فرازی از کلمات أمیرالمؤمنین را در نهجالبلاغه روزهای چهارشنبه گاهی اوقات بعضی از نکات را یادآوری میکنیم برای خودمان و فضلا در بحث، یک فراز خیلی کوتاه است که حضرت در آنجا میفرمایند که «فإن الغایت أمامکم و أن ورائکم الساعة تهدوکم خففوا تلحقوا» من در شروح نهجالبلاغه خیلی از شروح را دیدم عبارت خیلی روان است، شما به یک هدفی دارید میروید و بالأخره این عالم و این خلقت بیهدف نیست و به یک سمتی ما داریم حرکت میکنیم « و أن ورائکم الساعة» باز جلوی شما قیامت است و باز همینجا وراء را دیدم که یک عدهای گفتند که وراء به معنی پشت است و چرا حضرت کلمهی وراء را آورده در حالی که وراء از الفاظ أزداد است که هم به معنای پشت میآید و هم به معنای جلو، مثل « و من ورائهم برزخ إلی یوم یبعثون» این را کاری نداریم. میفرماید که به یک غایتی دارید حرکت میکنید و وراء و جلوی شما قیامت است و باز ساعة را دیدم که بعضیها یک تعبیراتی آوردند که ساعة یعنی همان یسئلونک أن الساعة یعنی قیامت، بعد عمده اینکه « تهدوکم» تهدو از همان هدی إلی الإبل است که میخواند و دعوت میکند شما را.
اینجا شارحین نهجالبلاغه میگویند أمیرالمؤمنین بعد که اینها را فرمود به مردم فرمود « خففوا تلحقوا» سبکبار باشید تا به قیامت ملحق بشوید حالا مثلاً به ذهن من رسید که چرا ما این را کلام أمیرالمؤمنین قرار بدهیم؟ برای اینکه آن تهدوکم شما دارید میگویید قیامت دارد میخواند، سؤال هست که قیامت به چی میخواند؟ این حرف خود قیامت است، این حرف خود باطن قیامت است یعنی قیامت دارد میگوید « خففوا تلحقوا» اگر میخواهی من را درک بکنید به راحتی با بار سبک بیایید. حالا ببینید این نکته من نمیخواهم بگویم این نکتهی خیلی عجیب و غریبی است ولی من این را مثال دارم میزنم، من هر سال پایان سال که میشود مینشینم حساب میکنم که در اصول چندتا نکتهی جدید به دست آوردم؟ در فقه چندتا نکتهی جدید به دست آمد؟ در روایات و در تفسیر؟ این هم میخواهم به شما عرض بکنم که برای خودتان یک کارنامهی اینطوری آماده بکنید و صرف خواندن کتاب و مباحثه کردن و قبول شدن و نمره گرفتن شما را قانع نکند که اگر قانع بشوید بسیار اشتباه کردید. ببینید نکتهی جدیدی داشتید یا نه؟ اگر داشتید خدا را شکر بکنید بر این لطفش اما اگر نداشتید سال بعد این را دنبال بکنید « شرح صدره للإسلام أنطق لسانه بالحق عقد قلبه علیه» اینها کی باید لسان را به حق ناطق کند؟ خدا. اینها دست خداست. در مباحث همیشه خودمان را به خدا بسپاریم که خدا برای ما یک باطن و یک پردهای از این مباحث را کنار بزند. علمای گذشته خیلی زحمت کشیدند این امانت را تا اینجا تحویل ما دادند و پردههای زیادی را کنار زدند، ما چقدر میتوانیم پردهها را کنار بزنیم و این قافلهی علم و مسائل علمی را دنبال بکنیم این یک نکته.
نکتهی دومی که میخواهم عرض بکنم این مسائل فقهی و اصولی یک تحقیقات مندمج و مرتبت به گذشتگان است یعنی آنچه که الآن ما میراثدار او هستیم زحماتی است که از قدیمین شروع کنید ابن أبیعقیل و ابن جنید إسکافی تا بیاید به شیخ مفید و سیدمرتضی و شیخ طوسی و بعد محقق و علامه و شهیدین تا برسد به شیخ انصاری، ما برای موفقیتمان باید با میراث گذشته یا تراث گذشتهمان مرتبط باشیم. نمیشود یک کسی بیاید بگوید که من چکار دارم به گذشته، چکار دارم که شیخ طوسی و علامه چی گفتند؟ هر چه میخواهند گفته باشند که آنها یک مجتهدانی بودند در زمان خودشان و یک چیزی گفتند من میخواهم ببینم که چی باید گفته باشد. درست است ولی این علم این خصوصیت را دارد که تا بر انظار گذشته و تحقیقات گذشته و روش استدلال گذشتگان ما مسلط نشویم نمیتوانیم خودمان استدلال صحیحی داشته باشیم.
این مطلب را برای این عرض میکنم که این روزها در فضای مجازی بعضی از افرادی که انسان حالا چی تعبیر بکند یک مدت زمانی در همین حوزهها هم بودند فکر میکنند فقاهت به این هست که حذف میراث گذشته را بکنند، فکر میکنند فقاهت به نادیده گرفتن روشهای اجتهادی گذشتگان است، آن وقت میآیند یک حرفهای عجیب و غریبی میزنند که واقعاً در مخیلهی هیچ متفقهی وجود ندارد و یا میگویند اگر زمان و مکان در اجتهاد دخالت دارد پس فقیه باید بتواند وقت اوقات نماز را تغییر بدهد این خیلی تعجب است یک کسی این تعبیر را بکند که این نفهمیده اجتهاد را، نفهمیده تأثیر زمان و مکان را در اجتهاد که یک چیزی به گوشش خورده و ذهنش همینطور سیر دارد میکند و فکر میکند که اینها هم قابل تغییر است، اینها قابلیت تغییر ندارد. زمان و مکان در اجتهاد یعنی آن شرایط موجود را انسان در نظر بگیرد اما باید در چارچوب اصلی، ما که نمیتوانیم وقت نماز صبح را تغییر بدهیم، ما که نه هیچ پیغمبری هم نمیتوانست تغییر بدهد، ائمه هم نمیتوانستند تغییر بدهند و از باب اینکه « حفظت شیئاً و قابت أنک أشیاء» یک چیزی شنیدند اما هزار مطلب اصلی را نفهمیدند.
این را برای این عرض میکنم که اگر بخواهیم به این ورطهی این چنینی نیفتیم که یک افرادی بعد از پنجاه شصت سال یک حرفهای عجیب و غریب این چنینی میزنند که این راهش ارتباط با میراث گذشته است که هر کسی در فقه قدما تبرز بیشتری پیدا بکند در زمان معاصر اجتهاد او قویتر خواهد شد و آن کسی که منقطع از فقه و اجتهاد قدما باشد این نمیتواند یک مجتهد قابل قبولی در زمان ما باشد که اصلاً نمیتواند مجتهد باشد لذا من عرضم این است که در این درسها و بحثها اتصال به قدما و اجتهاد قدما، فقه قدما و کلمات آنها و نحوهی برخورد آنها با متون دینی که آنها قریبالعصر معصومین علیهم السلام بودند نحوهی برخورد آنها با متون دینی و آیات و روایات این باید مدنظر باشد.
این مطالبی که من إجمالاً عرض کردم، یک مقداری هم وقت را برای آقایان قرار میدهم که اگر آقایان سؤالی حالا یا در رابطه با این مطالب و یا اگر مطلب دیگری هم در ذهن شریفتان هست بفرمایید که ما در خدمت شما هستیم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
پرسش و پاسخ ها:ـ نظر حضرتعالی نسبت به کتب درسی که الآن خوانده میشود از رسائل و مکاسب و کفایه، در اصولش لااقل نظر خاصی ندارید؟ حلقات جایگزین بشود و روش همان روش باشد چون در دروس خارج فعلی ؟؟؟ سؤال و جوابهایی که گفته میشود معمولاً متذکر آقای صدر میشوند به روش ایشان.
عرض میکنم که ببینید حلقات در اینکه واقعاً یک خلعهایی را که در رسائل و کفایه هست پر کرده تردیدی نیست یعنی یک عناوین و مباحثی که باید در اصول مطرح بشود به صورت مستقل اما نه در رسائل آمده و نه در کفایه، از این جهت درست است ولی من به نظرم برای روش تدریسی به هیچ وجه به پای رسائل و کفایه نمیرسد، یعنی آن روش تدریسی و آن روشی که مرحوم شیخ یا مرحوم آخوند دارد که واقعاً یک ذهن اصولی میدهد به آن کسی که دارد همراه با این روش جلو میآید، البته عرض کردم اگر یک کسی، من گاهی اوقات توصیه میکردم کنار رسائل و مکاسب حلقات را هم ببینید که اگر یک طلبهای این کار را بکند خیلی خوب است ولی به نظر من هیچ گاه حلقات جای رسائل و کفایه را نمیگیرد. ببینید درست است مرحوم آقای صدر میآید نظر آخوند را مطرح میکند اما اینکه آخوند چطور به این تحقیق رسید این در حلقات نیست، میگوید آخوند این نظر را دارد و بعد خودش میگوید اولاً و ثانیاً و ثالثاً. اما آخوند چرا، آخوند تعریض دارد به کی؟ حرف شیخ. شیخ چرا به آن نظر رسیده؟ حرف دیگران. این سلسله در حلقات وجود ندارد.
ـ درس خارج مطرح میشود.
نه در حد متنی، یک کسی که میخواهد متن را ببیند متن رسائل عرض کردم یک خلعهایی وجود دارد در رسائل و کفایه که انصافاً حلقات پر کرده است ولی به عنوان تدریسی من هرگز ترجیح نمیدهم حلقات را بر رسائل که باید رسائل و کفایه خوانده بشود چون عرض کردم شما بالأخره برای اینکه ببینید چرا آخوند به این نتیجه رسیده آن مقدماتش که حالا یا حرف شیخ است یا دیگران، این سلسله در حلقات حفظ نشده که میآید عنوان میکند اصل بحث را و نظر آخوند و نظر آقای خوئی و نظر خودش را که عمدتاً اینطوری است اما اصل اینکه حلقات خوانده بشود خیلی خوب است.
ـ استاد یکسری دروسی هم در سطح یک اضافه کردند و یا در بعضی از گرایشات
منظورتان در ادبیات است؟
ـ نه در اصول هم مثل لمعه که یکسری چیزهایی اضافه کردند. این با توجه به اینکه قدیم اینها خوانده میشد و استخواندارتر بود نسبت به حالا نظر حضرتعالی چیست.
من نظرم مثبت نیست، این تغییرات تا به حال نتیجهی خوبی نداشته به هیچ وجه، البته اگر کار بکنند واقعاً یک کتابی درست بکنند، ببینید ما وقتی میآییم یک کتابی را میخواهیم قیچی کنیم خیلی مطالب را که اسمش را هم یک متن جدید میگذاریم، این چطور میتواند انسان را قوی بکند؟ جای معالم هنوز کتاب خوبی نیامده که بسیار کتاب خوبی است معالم، یعنی طلبه وقتی معالم را میخواند یک ذهن اصولی پیدا میکرد که قدیم معالم میخواندند و من خودم معالم را چهاردوره تدریس کردم ولی متأسفانه برداشته شده که حالا کمکم دارند اصولالفقه مرحوم مظفر را هم برمیدارند که اینها کار درستی نیست.
ـ در کتاب اصول فقه هم همین هست که ایشان بعضی از مباحث را ندارند و طرف آن قسمتها را نمیخواند در اصول فقه و وارد رسائل هم میشود و فاصله میگیرد از مباحث الفاظ و بعد از سه چهار سال رسائلش تمام میشود و با پیشفرض اصول فقهی که سه چهار سال قبل میخواند وارد کفایه بشود، یعنی این انسجام ندارد مباحث کتب درسی فعلی از اصول فقه و مباحث حجج و اصول عملیه وارد رسائل میشود
این را باید ترتیبش را درست بکنند، این اشکال جنابعالی به زمانبندی و ترتیبش است یعنی طلبه بعد از اینکه اصول فقه جلد یک را خواند باید بگویند که جلد یک کفایه را بخوان، درست است. نباید بگویند که رسائل بخوان و اصول فقه جلد دو را بخواند و بعد رسائل را بخواند و بعد کفایه جلد دو را بخواند که این را باید زمانبندیاش را درست بکنند نه اینکه اصل کتاب مشکل دارد، اصل کتاب اصولالفقه انصافاً کتاب خیلی خوبی است ولی اینکه حالا چون مرحوم مظفر بعضی از جاها از تقریرات نائینی در یک بحث چند سطر و یا یک مقداری از فوائد را آورده و یک مقداری از أجود را آورده و گاهی اوقات هم مشکل درست کرده در به نتیجه رسیدن در بحثها ولی انصافاً کتاب خیلی خوبی است یعنی در آشنا شدن یک مقداری با نظرات معاصرین کتاب خیلی خوبی است ولی آن را هم نباید حذفش کنند که شنیدم اصول فقه را هم دارند حذف میکنند که جایش البسیط گذاشتند.
ـ البته البسیط را هم مدارسی که تدریس میکردند الآن برگشتند، یکی دو سال تدریس کردند و الآن برگشتند دوباره به اصول فقه چون خودشان به این نتیجه رسیدند.
اصول فقه بسیار کتاب خوبی است.
ـ سؤالی که شاید به اینجا مربوط باشد و شاید در ذهن خیلی از رفقا باشد اینکه آیا آن چیزی که الآن خوانده میشود میتواند پاسخگوی مسائل امروز باشد یا نه؟ با توجه به فقهی که خوانده میشود یعنی فقه فقط بحث مکاسب خوانده میشود و یا به نوعی در خارج هم همینها تکرار میشود این میتواند جوابگو باشد یا نه؟ اگر نمیتواند روش باید تغییر بکند؟
ببینید قطعاً همهی مباحثی که در مکاسب وجود دارد به درد امروز هم میخورد، نمیخواهم بگویم که همهی مباحث مورد نیاز در مکاسب هست، ما یکسری مباحثی هم داریم که باید به آن اضافه بشود ولی تمام آنچه که در مکاسب هست به درد زمان ما هم میخورد بدون هیچ تردیدی، من یک وقتی گفتم حالا در بعضی از صحبتها و یا در بعضی از درسها من خودم حل برخی از مسائل مستحدثه را با همین متون مکاسب و حواشی مکاسب حل کردم یعنی وقتی کسی بر اینها تسلط داشته باشد میتواند بفهمد که فلان مسئلهی جدید با این مسئله از مکاسب ارتباط دارد و فلان محقق در حاشیهی مکاسب این را گفته و یا حتی در حاشیهی کفایه، در حاشیهی کفایه مرحوم آقا شیخ محمد حسین اصفهانی رضوان الله علیه واقعاً مطالب مهمی دارد که اگر کسی آن مطالب را خوب مسلط باشد بسیاری از شبهات و اشکالاتی که الآن در زمان ما مطرح میشود جواب داده میشود.
مثلاً ببینید شیخ در بحث استصحاب در احکام عقلیه آنجا را ببینید، بعد مباحث کفایه را هم ببینید، عبارات شیخ بسیار دقیق و مشکل است که همین در بحث استصحاب من یادم است که چند روز در چند سطر عبارت شیخ ما بحث میکردیم. مرحوم آخوند هم آن مباحث را آورده در کفایه اما مرحوم آقا شیخ محمد حسین یک بحث مهمی راجع به اینکه فرق میان ملاک در احکام شرعی با ملاک در احکام عقلی چی است؟ اصلاً شارع وقتی میخواهد یک حکمی را جعل کند ملاک در نزد شرع با ملاک در نزد عقل آیا یکی است؟ تباین دارد؟ آنجا به نظرم خود شیخ هم یک اشارهای میکند و میگوید ملاک در نزد شارع اوسع از ملاک در نزد عقل است که این خودش، فهمش چند جلسه بحث میخواهد که یعنی چی ملاک در نزد شارع أوسع از ملاک در نزد عقل است؟
اما بعد از اینکه این روشن بشود تمام سؤالات و شبهاتی که امروز در باب احکام در مورد زنان مخصوصاً مطرح است جواب داده میشود اما اگر آن بحث فهمیده نشود تا میآیند یک سؤالی میکنند که اینجا چرا اسلام تبعیض قائل شده بین زن و مرد یا میگوییم نمیدانیم و یا میگوییم اشتباه شده نعوذبالله، باید تغییر پیدا بکند که این مال آن زمان است که زنها از خانه بیرون نمیامدند و زنها چی بوده که بلافاصله احکام را خراب میکنیم اما وقتی این مطالب فهمیده میشود به خوبی اینها حل میشود. شما ببینید من بحث تلقیح مصنوعی را در خارج مکاسب محرمه از همین بیعالمنی که در مکاسب محرمه آمده بسیاری از نکاتش را درآوردیم و همانجا وارد بحث تلقیح مصنوعی شدیم. این بحث حق فکری، کپیرایت که امروز یک بحث روز دنیاست، شما آنجایی که بحث فرق میان ملک و حکم و حق در مکاسب مرحوم شیخ مطرح میکند آدم وارد این میشود که این کپیرایت چی است؟ آیا یک حق است؟ منشأ و منبع این حق چی است؟ قابل اسقاط است یا نیست؟ خود من هم یک بحث مفصلی آنجا کردم که حالا این فارسیاش درنیامده منتهی عربیاش یکی از علمای سوریه نوشته بود و چاپ شد که این بحث همانجا مطرح میشود.
شما الآن میرسید در بحث نکاح، کتابالنکاح را یک فقیهی میخواهد بحث بکند کجا به ذهنتان میآید این بحث که آیا عقیم کردن انسان جایز است یا جایز نیست؟ انسان خودش میتواند خودش را عقیم بکند یا نه؟ یک زن خودش را عقیم کند از زایمان و یا یک مرد خودش را عقیم بکند؟ در بحث عزل قشنگ میشود وارد این بحث شد. ما این مباحثی که واقعاً در فقه موجودمان داریم هر کدامش به درد زمان ما میخورد البته اختلاف مراتب دارد، یک بحثی خیلی روشنتر و مؤثرتر است و یک بحثی خیلی روشن نیست ولی بیارتباط نیست با این مباحث، مخصوصاً بحثهای مکاسب محرمه که خیلی عجیب و مفصل است.
شما الآن ببینید در این بحث که الآن بعضی از این شبکههای تلویزیونی که دارند بعضی از مسابقات انجام میدهند این قمار است یا قمار نیست؟ باید کسی مسلط باشد بر مباحث قمار که بگوید این قمار است یا نه؟ لذا این بحثها همهاش مفید است. ببینید عرض میکنم نمیگویم هر آنچه که امروز ما لازم داریم در این کتابهاست ولی میخواهم بگویم هر آنچه که در این کتابهاست به درد زمان ما میخورد که این به قول بعضیها که واقعاً اهل علم نیستند میگویند مال همان زمان بوده و باید برود در تاریخ که اینها افسانه شده و تعابیری که میکنند، اینها واقعاً مربوط به همین زمان ما هست و منتهی باید یک مقداری فقیه بیاید عمیقتر و مفصلتر و مبسوطتر اینها را بحث بکند.
ـ میخواستیم تشکر بکنیم که گفتید سال را بررسی بکنید الحمدلله امسال دو سه تا کارهای خیلی خوب انجام شد در این مجموعه یکی همین بحث لطفی که انجام شد برای بحث اربعین که کمک هزینهای داده شد که امسال خیلی لطف شد.
قسمت خودتان بود.
ـ نه لطف کردید، یکی هم نسبت به روز زن آن چادرهایی که داده شد خدا خیرتان بدهد، ولی رفقا خیلی سؤال میپرسند نسبت به آخر سال که سال پیش رسیدیم خدمت شما که گفتیم قولش را از شما بگیریم که ببینیم امسال هم میشود؟
انشاءالله «لعل الله یحدث بعد ذلک» معلوم نیست که این جواب نفی بود یا اثبات. انشاءالله با آقای رجایی و آقای اسکندری صحبت میکنیم. خودتان هم دنبال کنید که از جهت ما مانعی ندارد، در قم جا آماده است و بحمدلله جا مشکلی ندارد.
ـ در مورد همین سؤالی که پرسیدند حالا این مرکز به عنوان مرکزی که ما داریم برههی خاص و مهمی از وقتمان را در اینجا میگذرانیم و بعدش هم شاید این فرصت و این شرایط سنی و حال و حوصله نباشد، این مرکز برای تأمین آن نیازهای دیگری که در جامعه باید پاسخگو باشیم چکار میکند خصوصاً در حوزهی اعتقادات و کلام و خیلی مباحث دیگر و حتی مباحث دیگر، میخواهم بگویم که جنبهی تقویتی که برای طلبه لازم است که امثال حضرتعالی پدری بکنند و دست بگیرند و برسانند به آنجایی که باید برسد
عرض میکنم که ما هم در قم و هم در اینجا بحمدلله یک بخش کلامی و اعتقادی خیلی خوبی داریم که در مباحث اعتقادات و کلام ما خوب کار کردیم یعنی مخصوصاً مجموعهی قم که سابقهاش زیادتر از اینجا هست بسیار کار کرده، بیش از پنجاه پژوهش آن مجموعهی کلامی الآن آمادهی چاپ دارد که حالا ما قدرت بر چاپش نداریم و امکانات یک مقداری اجازه نمیدهد. مثلاً فرض کنید یک کسی شنیدید به نام غفاری علیه شیعه کتاب نوشت و این کتابش را اولاً خیلی رویش کار کرده که نشستند علیه شیعه این کتاب را نوشتند و من شنیدم در تیراژ 10 میلیون عربستان این کتاب را در کل دنیا پخش کرده که این سه جلد است که علیه شیعه نوشته و برخی آمدند جوابهایی دادند شاید منتهی هنوز جواب حسابی از این کتاب داده نشده باشد و این مجموعهی بخش کلام ما در قم تا به حال یک جلد این را جواب دادند که الآن یک جلد خیلی قطوری هم شده که باید آن را چاپ کنیم و یا بحثهای مختلف دیگر کلامی، شما در بحث سلفیگری همین مجموعهی مرکز فقهی قم خیلی کار کرد، 12 تا جزوه ما منتشر کردیم که این 12 تا فارسی منتشر شده راجع به مبانی سلفیگری، سلفیگری جدید، علمای جدیدشان، مبانیشان همه بحث شده و ما دادیم این را ترجمه به انگلیسی هم کردند اتفاقاً چون تا به حال راجع سلفیگری هر چه هست خود سنیها ترجمه میکنند و خیلی هم درست ترجمه نمیکنند و نمیخواهند این قضیه پخش بشود ولی این انگلیسی خیلی دقیق ترجمه شده که انشاءالله منتشر میشود.
میخواهم عرض کنم که کار زیاد میشود منتهی بستگی دارد به اینکه شما میخواهی فقه و اصول را ادامه بدهی، بخواهی بروی در بخش اعتقادات و کلام و همینجا هم این بخشی که آقای أفضلآبادی هستند در پشت این مرکز واقعاً برنامههای بسیار خوب و قویای دارند که نمیدانم اطلاع دارید یا ندارید؟ بخش تفسیر ما در همان بخش مرکز فقهی بالأخره ما این رشتههای مختلف را آن مقداری که در توانمان بوده احداث کرده.
ـ من از جهت برنامه گفتم، چه برنامهای؟ وگرنه مراکز دیگر هم کارهایی کردند.
برنامه این است که شما میخواهید فقه و اصول را ادامه بدهید.
ـ سؤال من همین است، بعد از این شاید ما خدمت شما نباشیم، شاید برویم جای دیگر در قم
ما در قم بحث خارج داریم 7 سال.
ـ بالأخره درسهای خارج مختلفی را ممکن است ما برویم و دیگر در این مرکز و تحت نظر اینجا نباشیم
در این مرکز این برنامه را شما اگر عمل بکنید خودتان یک مدرس قوی حوزه میشوید، این أقل آثار این برنامه است و این خودش
ـ مدرس حوزه در اصول و مکاسب میشویم ولی در اعتقادات، یک کسی یک راهی را انتخاب میکند و یک کسی یک راه دیگری را انتخاب میکند
این را میخواهم عرض بکنم که بالأخره باید شما رشتهی خودتان را انتخاب بکنید، اولاً کسی که فقیه است این اگر یک اصول قوی داشته باشد در اعتقادات هم خیلی قوی میشود، آیات را به یک نحو دیگری استنباط میکند و روایات را به یک نحو دیگری استنباط میکند و اصلاً به نظر من اگر کسی اصولی نباشد نمیتواند حتی یک متکلم قوی باشد که اصول در علم کلام اثر دارد. من همین اوایل همین امسال انجمن کلام قم دعوت کردند از من که صحبت بکنم آنجا، 12 بحث از بحثهای اصولی که در علم کلام اثرگذار است آنجا مطرح کردم یعنی یک اصولی میتواند برخورد خیلی دقیق بکند با مباحث کلامی، فکر نکنید که دستتان خالی است، نه دستتان خیلی پر شده است. کسی که اصولی باشد میتواند تفسیر قرآن بکند، میتواند وارد اعتقادات بشود، میتواند وارد حدیث بشود و آن وقت تازه با سرمایهی خیلی کامل و مجهز وارد این علوم میخواهد بشود منتهی بحث این است که شما چه رشتهای را میخواهید دنبال کنید؟ میخواهید به اجتهاد برسید و فتوا بدهید؟ این یک راهی دارد. میخواهید بروید در تفسیر؟ یک راهی دارد. میخواهید بروید در کلام یک راهی دارد که راههایش همه موجود است که هم برنامهاش موجود است و هم امکاناتش الحمدلله محیا شده است. یعنی واقعاً من عرض بکنم که این به لطف خدا و واقعاً لطف خدا و آن اخلاصی که مرحوم والد ما رضوان الله تعالی علیه داشت.
مرکز فقهی الآن خودش یک حوزهی علمیهی جامع شده یعنی ما مرکز فقهی قم داریم، اینجا داریم، البته در افغانستان هم هست، سطح داریم با برنامهی بسیار قوی، خارج داریم با برنامهی بسیار قوی و بعد از خارج هم ما سال گذشته دورهی تخصصی فقه پزشکی راهاندازی کردیم در مرکز فقهی، امسال هم باز یک دورهی دیگری راجع به فقه بینالملل میخواهیم انشاءالله شروع بکنیم که این بعد از خارج است، یعنی هفت سال درس خارج که در مرکز فقهی قم هستند یا میروند در فقه پزشکی یا فقه سیاسی و یا فقههای مضافی که آنجا ما تعریف کردیم.
بخش تفسیر داریم، ما در بخش تفسیر طوری برنامهریزی کردیم که یک طلبهای که وارد آن مجموعه میشود و بعد که خارج میشود مفسر بار بیاید نه اینکه فقط یک اصطلاحات علوم قرآنی را یاد بگیرد و تمام بشود نه، میخواهیم مفسر بار بیاید. بخش کلام داریم که عرض کردم بسیار بخش مهم و مؤثری بوده و طلبههای بسیار قوی داریم و پژوهشهای خیلی خوبی داریم که بالأخره مرکز فقهی با عنایت خود ائمهی اطهار علیهم السلام یک مجموعهی جامعی شده بحمدلله که حالا مشهد هم ما همین برنامهها را انشاءالله آینده داریم که بتوانیم یک ساختمان خیلی خوبی همینجا دعا کنید که درست بشود و واقعاً جزء دعاهایتان این باشد که این مجموعهای که اینجا هست یک مرکز خیلی خوب و ساختمان خیلی متنابهی بشود که ما تمام این بخشها را در آن راهاندازی کنیم. حوزه خیلی نیاز دارد به این رشتهها.
الآن این مجموعهای که مطالعات و تطبیق مذاهب اسلامی هست در آنجا در کنار همین مرکز فقهی واقعاً جایش در حوزهی مشهد خالی بود و مسئول پژوهش حوزه در، مسئول قبلی نه مسئول فعلی، به من میگفت که اگر طلبهها اینجا نبودند ما در مدارس برای ادبیات استادی که عقاید بگوید کم داشتیم اینجا در حالی که من فکر میکردم در مشهد استادهای عقاید فراوان هستند ولی ایشان میگفت که استاد نداشتیم ولی طلبههای اینجا بحمدلله این خلع را پر کردند و دروس عقاید در مدارس کنار کارهای دیگر و کنار تحقیقات زیادی که انجام میدهند. دعا کنید که انشاءالله خداوند این توفیق را از ما نگیرد و ما سر این سفره باشیم و واقعاً توفیق بسیار بسیار بزرگی است خدمت به دین و فضلا و حوزه و خدمت به انقلاب. انقلاب اگر بخواهیم باقی بماند باید حوزه قوی داشته باشیم، انقلاب اگر بخواهد ادامه پیدا بکند باید علما و فقهای بصیر و آگاه و قوی داشته باشیم و إلا حوزه هر چه از جهت علمی ضعیف شود انقلاب ضعیف میشود لذا این یک بُعدش هم خدمت بزرگی به انقلاب و این نظام مقدس جمهوری اسلامی است که ما خیلی بر آن تأکید داریم.
من همیشه خدمت آقای رجایی و آقایان اینجا عرض کردم که ما روی مسائل انقلاب بسیار حساسیم البته در کنارش هم روی جناحبندی بسیار حساسیم و از مخالفین صددرصد جناحبندی هستم من در حوزهها و این لطمه زده به حوزهها، این جناحبندیها به حوزهها لطمه زده و تمام حوزه تحت اشراف امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است و در مرحلهی بعد رهبری معظم انقلاب و مراجع بزرگ و خطوطی که اینها برای ما معین میکنند اما این جناح میخواهد به قدرت برسد، حوزه را میخواهد ابزار خودش قرار بدهد و آن جناح میخواهد به قدرت برسد حوزه را میخواهد ابزار کار خودش قرار بدهد که این خیلی خطر دارد. میخواهم عرض بکنم که ما کنار این کار فکر نکنید فقط دنبال یک کار علمی محض هستیم، نه. ما امروز شاید مهمترین مسائل مربوط به نظام از جهت علمی در حوزهی قم ما بحث و مطرح شده. راجع به کنترل جمعیت که چند سال پیش که رهبری فرمودند ما چند سال کار کردیم و مقاله نوشتیم و بحث کردیم و ملاقات داشتیم با مسئولین زیربار نمیرفتند اصلاً و الآن هم بگویم که عملاً زیربار نرفتند هنوز با اینکه رهبری فرمودند این مسئله را ولی آمار جمعیت را ببینید که هنوز منفی است و یکی از بحرانهایی که متأسفانه اگر این روند ادامه پیدا بکند کشور ما در آینده دارد این است.
راجع به مسائل هستهای ما خیلی کار کردیم، راجع به مسائل هستهای بیشترین کار را مرکز فقهی کرد، فقه هستهای فتوایی که رهبری دامظله راجع به مسائل هستهای دادند، راجع به مسئلهی تولید بمب اتم دادند در همین مرکز فقهی قم دو سال کارهای علمی قوی رویش انجام شد و مباحث فراوان دیگر که حالا شما پژوهشها و منشورات آنجا را ببینید این جهت به خوبی مشهود است، انقلابی بودن یعنی همین یعنی ببینیم که انقلاب از ما چی میخواهد و ما چکار میتوانیم برای انقلاب بکنیم و ما باید آن پایههای علمی و فکری نظام را روز به روز قویتر بکنیم که اگر ما توانستیم این کار را بکنیم خدمت به انقلاب کردیم و در استمرار انقلاب انشاءالله انشاءالله مؤثر خواهیم بود.
ـ استاد اینکه فرمودید نظر به جامعه دارید یکی از معضلاتی که در مشهد هست برنامهی برگزاری همایشهای چالشهای حقوق زنان است که فکر میکنم خدمتتان رسیده باشد.
حقوق زنان را نشنیدم.
ـ دفتر آیتالله صانعی مؤسسهای دارد به نام ثقلین که در مشهد
اینها در مشهد این کار را کردند یا در قم.
ـ هم مشهد و هم قم
من فکر میکردم قم و تهران بیشتر این کار را کردند.
ـ صحبتهایی هم که شده همین که فرمودید میآید رد میکند
بله متأسفانه من حرفها را دیدم از جهت علمی اصلاً هیچ اعتبار ندارد. من حرفهای اکثر آن سخنرانان آنجا را دیدم که واقعاً از جهت فقهی و علمی نمیشود هیچ نمرهی قبولی به آنها داد، به هیچ وجه.
ـ در هر زمینهای مثلاً اگر لولهای بترکد مسئولی دارد میآید پیگیری میکند و ترمیم میکند آیا در مشهد مؤسسهی ما که تخصصش فقه است نباید برنامهای داشته باشیم و یک کارگروهی داشته باشیم که به داد این قضیه برسیم.
خیلی خوب، شما اگر آن بحث را دنبال کردید با سه چهار نفر از رفقایتان یک نقدی بنویسید و ما این نقد را منتشر میکنیم، خودتان اینجا جلسه بگذارید، از قم دعوت بکنید و ما هم با شما همکاری و کمک میکنیم در هر جهتی که باشد، یکسری امور هست که خود شما باید جوشش داشته باشید یعنی بیایید به میدان و بگویید ما این همایش را رفتیم رصد کردیم و پنجاه تا اشکال داریم با آن و این پنجاه تا اشکال را مطرح بکنید و منتشر بکنید که فضلای مرکز فقهی مشهد این اشکالات را روی این همایش کردند و من هم هر طور کمکی در این زمینه، من اصلاً خودم دنبال این مسائلم، ولی تا به حال ما نشنیدیم که بگویند آقایان مرکز فقهی مشهد میخواهند این همایش را بگذارند، مؤسسات دیگر الآن دارند همایشهای خوبی میگذارند در همین مشهد راجع به حوزه و سنتهای کارآمدی تا به حال دو بار از من دعوت کردند و باز هم این بار هم که خواستم بیایم از من دعوت کردند برای حضور در آنجا ولی چرا خود شما این کار را نمیکنید اینجا با آقای شیخ مهدی رجایی و در خدمت آقای اسکندری اینها را مطرح کنید و جلسه تشکیل بدهید.
ـ حس و حال این کارها در مؤسسه نیست.
آن دیگر دست من نیست، حس و حالش باید دست خودتان باشد. شما اگر خودتان انگیزه نداشته باشید، آقایان یک برنامهای را دارند دنبال میکنند و ما هم از ایشان ممنونیم و خیلی خوب هم دارد دنبال میشود اما اینگونه برنامهها، این اردو را آقایان وادارتان میکنند یا شما میگویید؟ بالأخره به کرسی هم مینشانید، چرا این را به کرسی نمینشانید؟ من آمادگی دارم و واقعاً از همهی شما فضلا تقاضا میکنم در این مباحث کار کنید و ما همهگونه بخواهید جلسه در قم بگذارید یا جلسه در اینجا بگذارید ما در خدمتتان هستیم.
ـ ما سه نفر داشتیم که امسال معمم شدند و یکیشان چون جدیداً بوده و تعممش هم همینجا بوده یک هدیهی ناقابلی تقدیمشان کردیم و دو نفر دیگرشان را میخواهیم حضرتعالی بیزحمت
معمم شدند.
ـ بله فقط پاکتشان را میخواهیم بدهیم. آقای میزبان و آقای نازلی.
انشاءالله موفق باشید و خداوند شما را از علمای بزرگ قرار بدهد.
ـ ما هر ماه بابت تشویق عدم غیبت و تأخیر بین 12 تا 15 نفر را هر ماه داریم تشویق میکنیم و اینها را گاهی اوقات مثل شهریه به حساب میریزیم و نخواستیم که خیلی وقت حضرتعالی را بگیریم.
ممنونیم، ما واقعاً باید تشکر کنیم از حاج آقای رجایی، آقای اسکندری و آقایانی که اینجا دارند خدمت میکنند و از اساتید محترم و خود شما واقعاً تشکر میکنیم، مجموعه مجموعهای زنده و با نشاط است الحمدلله و انشاءالله هر کدام از شما مؤثر در آیندهی حوزههای علمیه باشید، نه فقط حوزهی علمیهی خراسان.
والسلام علیکم.
پایان پیام
این مطلب بدون برچسب می باشد.