- 3 خرداد 1398
- کد خبر 1374
- پرینت
- کپی لینک کوتاه
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی فردونیوز؛ متن کامل سخنان حضرت آیت الله محمدجواد فاضل لنکرانی در درس خارج حوزه علمیه قم ،ابتدای جلسه سلسله مباحث ماه مبارک رمضان با عنوان «صلاة مسافر" در تاریخ دوم خرداد 1398 به این شرح است:
چون در دو روز گذشته که مصادف با ولادت امام حسن مجتبی بود نشد مطلبی را عرض کنیم، امروز چند کلمهای را در ابتدای بحث در این مورد بیان میکنم و وظیفه مختصری را انجام بدهیم ان شاء الله.
به نظرم میرسد یکی از ابعادی که در سیره ائمه معصومین علیهم السلام باید مستقلاً مورد توجه قرار بگیرد بُعد اخلاقی ائمه ما است و این خودش یک پژوهش مستقلی را میطلبد و واقعاً اگر بعد اخلاقی زندگی ائمه معصومین را کاملاً بفهمیم و برای جامعه بشری تبیین کنیم خودش چقدر موجب جذب بشر به این ذوات مقدسه میشود. انسان وقتی ابعاد اخلاقی ائمه را پیدا میکند و ریشهیابی میکند میفهمد که چقدر قرآن و توحید در تمام وجود اینها جاری و ساری بوده، فقط یک مطلب صرفا اخلاقی معمولی نیست، یک اخلاقی حاکی از یک ریشههای بسیار عمیق اعتقادی است، ریشههای بسیارگسترده دینی که یک چنین ملکاتی را برای اینها به وجود آورده.
امام مجتبی علیه السلام، و هر کدام از ائمه ما جریانهای منحصر به فرد دارند قضایای خیلی عجیبی در زمان آن حضرت وارد شده یعنی تحلیل قضایای سیاسی که یکی از مباحث بسیار مشکلی است که تحلیلها شده، کتابها نوشته شده، بحثها شده، و واقعاً باید خیلی کار بشود. مثلاً نامههایی که امام به معاویه مینویسد و جوابهایی که معاویه میدهد، دو مرتبه امام نامه مینویسد، درباره هر کدامش باید کتابها نوشته شود.
من یک مقدار بعضی از ابعاد اخلاقی امام مجتبی علیه السلام را عرض کنم که امروز جامعه بشری ، مسئولین و هم حوزههای علمیه نیاز شدید به مسائل اخلاقی دارد. بعضی از نکات را عرض میکنم.
مردی آمد خدمت امام مجتبی عرض کرد آقا من را موعظه بفرمائید، حضرت فرمود" إیاک أن تمدحنی "من را جلوی خودم مدح نکن، در روایت ندارد جلوی خودم! مقصودشان همین است در ردّ بر مسئله چاپلوسی و تملق که امروز بسیاری در جامعه ما وجود دارد،"ایاک أن تمدحنی فأنا أعلم بنفسی منک" من خودم به نفس خودم آگاهترم. این یک ضابطه اخلاقی مهمی است همه ما به یک نحوی گرفتاریم، از یک کسی که انسان را مدح میکند آدم خوشش میآید، از یک کسی که عیب انسان را میگوید آدم بدش میآید." أو تکذبنی" فرمود مبادا به من دروغ ببندید، دروغ هم به من نبند، "فإنه لا ردی لمکذوبه أو تغتاب عندی ابدا "مبادا پیش من احدی را غیبت کنی، حق اینکه راجع به کسی بدگوئی کنی نداری، "فقال له الرجل" پیدا بود؛ امام میدانست این برای چه آمده و اینها را به او فرموده، یکی از نکاتی که مهم است، گاهی اوقات افراد مراجعه میکردند به پیامبر اکرم، به ائمه معصومین علیهم السلام، اینها میدانستند که اینها چه میخواهند و به مقتضای همان مطالبی را میفرمودند، این شخص هم عرض کرد اگر این است من باید دهانم بسته شود و حرفی نزنم، اجازه بدهید من مرخص شوم، عرض کرد" إذَن لی فی الانصراف "حضرت فرمود باشه، حق اینکه من را مدح کنی نداری، دروغ برمن ببندی نداری و حق اینکه کسی را غیبت کنی نداری.
اینجا یک تکه تاریخی وجود دارد که بسیار عجیب است، و آن اینست که در همین رفت و آمدهایی که افراد بین معاویه و امام رفت و آمد میکردند، یک کسی از طرف معاویه میآید خدمت امام علیه السلام، وقتی با عظمت امام و ابهّت امام را مشاهده میکند به حضرت عرض میکند من از خدا میخواهم که خدا شما را حفظ کند و دشمنانت را نابود کند، این خودش آدم معاویه بود در جلوی حضرت شروع کرد به معاویه نفرین کردن ، خیلی عجیب است! امام فرمود تو مرا به خاطر پیامبر خدا و پدر و مادرم میخواهی دوست داشته باشی و دعا کنی عیبی ندارد ولی الآن به عنوان فرستاده معاویه هستی، تو چرا خیانت در امانت میکنی؟ تو الآن امین او هستی و او تو را امین قرار داده که پیش من فرستاده تا مطالبش را به من برسانی و اینکه الآن جلوی من نفرین او را میکنی ، این خیانت در امانت است. کجا انسان میتواند چنین ملکات اخلاقی پیدا کند ؛ معاویه یک آدمی دشمن صد در صد پیامبر اسلام و قرآن بدون هیچ تردیدی است، کسی که مورد نفرین خود پیامبر واقع شد، وقتی پای مسئله پیغام رسانی و امانتداری میرسد امام حسن به پیکش میفرماید بدگوئی او را جلوی من نکن و نفرینش نکن، تو حرف او را به من منتقل کن و برو.
من وقتی این قسمت از تاریخ را دیدم واقعاً تعجب کردم؛ یک انسان آدم نمیتواند اینطور باشد، کسی که دشمن شخصی آدم است ، کسی علیه او حرف میزند انسان خوشحال میشود چه برسد به اینکه این دشمن اسلام است. اما وقتی پای مسئله امانت میرسد امام اینطور میفرمایند.
در یکی از نامهها یا پیغامهایی که امام به معاویه فرمودند، فرمودند مراقب باش بُغض ما در درون تو نباشد،" إیاک و بغضنا فإن رسول الله قال لا یبغضنا و لا یقصدنا احدٌ إلا دید عن الحوض یوم القیامه بسیاط من نار" اگر بغض ما در درونت باشد جدّ من فرمود هر کس بغض ما یا حسادت ما اهلبیت را در دلش داشته باشد این را با تازیانهای از نار روز قیامت از حوض کوثر دور میکنند، یعنی همینطوری به او نمیگویند برو و نباید نزدیک این حوض بشوی، با تازیانهای از نار او را دور میکنند.
در یک عبارت دیگری؛ اینها را که عرض میکنم باید در خودمان پیاده کنیم ولو اینکه امیرالمؤمنین فرمود شما قدرت ندارید مثل ما باشید، مسلم اینطور است ولی بالأخره در ماه مبارک رمضان اگر انسان نتواند یک مقداری از این ملکات را در خودش پیاده کند پس این ماه چه اثری برای انسان دارد؟
در فضای مجازی به راحتی بزرگان حوزه، علمای حوزه، اساتید حوزه، تهمتهای سیاسی، تهمتهای غیر سیاسی را وارد میکنند .
شخصی به امام مجتبی عرض کرد آقا حالتان چطور است؟ جویای احوال امام شد، امام فرمود" أَصْبَحْتُ وَ لِي رَبٌّ فَوْقِي" من صبح کردم یک خدایی بالای سر من هست مسلط و محیط بر من است "وَ اَلنَّارُ أَمَامِي" آتش جهنم هم در جلوی من است"وَ اَلْمَوْتُ يَطْلُبُنِي "مرگ هم من را فرا میخواند، هر روز این مرگ انسان را فرا میخواند و میگوید من دارم به تو نزدیک میشوم، "وَ اَلْحِسَابُ مُحْدِقٌ بِي" حسابم من را احاطه کرده، یعنی من هر کاری میکنم هر نگاهی هر حرفی هر أکلی و هر لقمهای، باید روز قیامت جوابش را بدهم "و الحساب محدقٌ بی" این مسائل اخلاقی برای ماست درس است، ما هر روز این نوشته و این حدیث را، یا هر روز صبح بگویئم" أَصْبَحْتُ وَ لِي رَبٌّ فَوْقِي وَ اَلنَّارُ أَمَامِي وَ اَلْمَوْتُ يَطْلُبُنِي وَ اَلْحِسَابُ مُحْدِقٌ بِي ، چطور به خودمان اجازه میدهیم که زبانمان را باز کنیم نسبت به یکدیگر دشنام بدهیم، چطور به خودمان اجازه میدهیم که باب افترا را باز کنیم؟ چرا باید در حوزه علمیه، البته بحمدالله بخش قلیلی است، اینکه عرض میکنم یک بخش قلیل است ولی این قلیل ولو یک نفر، انسان ببیند در فضای مجازی یک فضایی در اختیارش قرار گرفته به راحتی بزرگان حوزه، علمای حوزه، اساتید حوزه، تهمتهای سیاسی، تهمتهای غیر سیاسی را وارد میکند و مینویسد، این اخلاقی است که ائمه به ما یاد دادند؟!
مردم وقتی میبینند که در حوزه ولو یک طلبه در فضای مجازی همینطور هر چه از زبانش و از قلمش برمیآید مطرح میکند دیگر این حوزه را الگوی اخلاقی خودشان قرار نمیدهند، مردم حرف من و شما را نمیپذیرند، متأسفانه وجود دارد و روز به روز هم زیادتر میشود.
آقایان فضلا؛ ما باید در درجه اول الگوی اخلاقی برای جامعه باشیم
آقایان طلبهها، آقایان فضلا؛ ما باید در درجه اول الگوی اخلاقی برای جامعه باشیم، مگر میخواهیم چه کار کنیم در این حوزه؟ خاک بر سر کسی که در این حوزه دنبال مقام و منصب باشد، تمام ارزش انسان و ارزش یک طلبه این است که یک گوشهای از وجود امام مجتبی7 در وجود او تبلور پیدا کند، امام مجتبایی که به پیک معاویه اجازه نمیدهد در حضور امام مجتبی7 علیه معاویه نفرین کند میگوید تو الآن امین او هستی. این لباس امانتی است که در اختیار من و شماست اما متأسفانه میبینیم در فضای مجازی افراد را متهم میکنند، اشکالی به افراد دارید بروید بنشینید بگوئید شما این اشکال را دارید، ببینید جوابی داردیا نه؟
من عرض کردم امروز باید زندگی ائمه را از بُعد اخلاقی الگو قرار بدهیم، اخلاق امیرالمؤمنین، اخلاق امام حسین، اخلاق امام مجتبی، هر کدام یک ظرایف و نکات خیلی جالبی دارند. ما وقتی زندگی امام و بُعد اخلاقی امام را میبینیم که امام تربیت شدهی ائمه معصومین است. یعنی از چیزهایی که واقعاً در تحکیم طلبگی من خیلی مؤثر بود از اول این کتاب چهل حدیث امام بود. آدم وقتی کنار این کتاب مینشیند میبیند این مرد چقدر این کلمات ائمه در وجودش تزریق شده و میبینید در همه ابعاد زندگی اینها، داستانهای مفصلی است در همان اوایل انقلاب یکی از بزرگان گفت در خدمت امام رضوان الله تعالی علیه دو گروه، مال یکی از استانها اختلاف داشتند، یکیشان گفت آن گروهی که مخالف است را به این علت مخالفم که اینها از شما تقلید نمیکنند و از فلان آقا در نجف تقلید میکنند! گفت امام برآشفت و فرمود مگر تقلید از او چه اشکالی دارد؟ و دیگر حاضر نشد جلسه را ادامه بدهد! نفرمود حالا من رهبر انقلاب شدم مصلحت اسلام این است که همه از من تقلید کنند، این حرفها را نزد!
ما باید اینها را برای خودمان الگو قرار بدهیم، أَصْبَحْتُ وَ لِي رَبٌّ فَوْقِي وَ اَلنَّارُ أَمَامِي وَ اَلْمَوْتُ يَطْلُبُنِي وَ اَلْحِسَابُ مُحْدِقٌ بِي وَ أَنَا مُرْتَهَنٌ بِعَمَلِي،من هم فقط همین اعمالی است که دارم. بعد ببینید امام مجتبی میگوید لاَ أَجِدُ مَا أُحِبُّ ،من چیزی که دستم را بگیرد و دوست داشته باشم برای قیامت ندارم، همین است که ائمه میفرمایند آدم هر چه عبادت کند، چون عظمت خدا اینقدر زیاد است، ما که عظمت خدا را درک نمیکنیم، ائمه تا یک حدی درک میکردند، چیزی که قابل عرضه به خدای تبارک و تعالی باشد نداریم وَ لاَ أَدْفَعُ مَا أَكْرَهُ وَ اَلْأُمُورُ بِيَدِ غَيْرِي، همه امور دست خداست فَإِنْ شَاءَ عَذَّبَنِي وَ إِنْ شَاءَ عَفَا عَنِّي ، اگر خدا بخواهد ما را عذاب میکند و اگر هم بخواهد من را میبخشد، بعد فرمود فَأَيُّ فَقِيرٍ أَفْقَرُ مِنِّي ، کدام فقیری از من فقیرتر است. این را هر روز باید بگوئیم، هر روز باید این جملات را تکرار کنیم
ازنکاتی که درزندگی اخلاقی امام مجتبی است، البته گاهی اوقات ازیک زاویه دیگری دیده میشود ولی بنیانهای اخلاقی است.
حضرت فرمودعَجِبْتُ لِمَنْ یَتَفکَّرُ فی مأکُولِهِ کَیفَ لا یَتَفَکَّرُ فی مَعْقُولِهِ ، حضرت فرمود شما این غذایی که میخوری بالأخره فکر میکنید این سالم است یا سالم نیست؟ برای بدن مضر هست یا نیست؟ چطور در مأکول خود فکر میکنی اما در معقولت فکر نمیکنی؟ معقول یعنی چه؟ یعنی الآن در ذهنت چی هست؟ الآن در نفست چی هست؟ چه هواهای نفسانی انسان را احاطه کرده؟ میخواهم بالا بروم، میخواهم کسی را زمین بزنم، چه چیزی انسان را گرفتار کرده، این خیلی مطلب مهمی است، عَجِبْتُ لِمَنْ یَتَفکَّرُ فی مأکُولِهِ کَیفَ لا یَتَفَکَّرُ فی مَعْقُولِهِ ، درست است میگویند انسان وقتی شب میخواهد بخواهد باید محاسبه کند که آن روز چه کرده؟ انسان باید دائماً فکر کند.
نسبت به مسائل اساسی اسلام و انقلاب و نظام همه باید همیشه حساس باشیم.
آن روایت هست که علامة العقل التفکر و علامة التفکر الصمت فکر نکنیم اگر کسی خیلی حرف میزند آدم عاقلی است، خیلی حرف میزند آدم فکوری است. انسان باید بنشیند در حالات خودش فکر کند، 30 سال 50 سال از من گذشت، من چه بلایی سر این نفس خودم آوردم؟ من با این نفس خودم چه کردم؟ من آیا اخلاق رذیله را هر روز اضافه کردم؟ یا اینکه نه ، الحمدلله از فضائل به او اضافه شده. اگر انسان واقعاً به فکر خودش باشد نمیپردازد به اینکه چه کسی چه کار میکند یا چه کار نمیکند!؟ بالأخره هر کسی هر مسیری میرود قیامتی هست، حساب و کتابی هست، البته این غفلت نشود نسبت به مسائل اساسی اسلام و انقلاب و نظام همه باید همیشه حساس باشیم، این یک مسئلهای است که اصلاً در رگ و پوست و خون ما بحمدالله وجود دارد، ولی انسان حرف که میخواهد بزند ببیند درست است یا نه؟
مراجع تقلید و رهبری معظم انقلاب که الگوی مردم هستند
من نباید بگویم اگر علیه من حرف زدند من فقط ناراحت بشوم خود همین هم ضد اخلاق است، ولو علیه دیگران حرف میزنند، اگر روزی ببینند علیه من حرف زدند برآشفته بشوم و اگر ببینم علیه دوستان ما آقایان دیگر دارند حرف میزنند گوشه ذهنم خدای ناکرده خوشحال هم بشوم، به همان اندازه که انسان نسبت به خودش توجه دارد باید به دیگران توجه داشته باشد. یک کسی در حوزه انقلابی هست، مدرس هست، استاد هست، چرا میآیند او را در معرض تهمتها قرار می دهند؟ دنبال چه چیزی هستند؟ میخواهید حوزه را از بین ببرید؟! این حوزه را مردم نمیتوانند قبول کنند ، اینها اقلّ و قلیل هستند بحمدالله، آن وجه عمومی حوزه ما این نیست، وجه عمومی حوزه ما مراجع هستند، رهبری معظم انقلاب هستند که الگوی مردم هستند ولی وقتی مردم میبینند که یک عدهای از طلبهها ولو در سالهای اول تحصیلشان به جای اینکه بیایند ایجاد الفت در جامعه بشری کنند دنبال ایجاد اختلاف در خود حوزه هستند، همین است که امام میفرماید اجبتُ لمن یتفکر فی مأکوله کیف لا یتفکر فی معقوله. اولاً عزت دست خدای تبارک و تعالی است تعز من تشاء و تذل من تشاء اینها چیزهایی است که باورهای انسان است، به اراده این گروه و آن گروه نیست که کسی بالا برود یا پائین بیاید، ولی خودتان برای خودتان فکر کردید به کجا میخواهید برسید؟
حضرت در ادامه میفرمایند فَیُجنِّبُ بَطْنَهُ ما یُؤذِیْهِ ،یک غذایی که انسان را اذیت کند نمیخورد اما وَ یُودِعُ صَدْرَهُ ما یُرْدِیْهِ؛اما این نفسش را با تمام آن رذائلی که در آن به وجود آورده و او را ساقطش میکند از پیش خدا رها میکند، توجه نمیکند. هر روز خدای نکرده اگر مراقبت نکنیم دائماًداریم از چشم خدا میافتیم، خدا به انسان نظر نمیکند، اما خیلی خوب، نشد، اصلاً توجه نمیکنیم. این خیلی برای انسان درست است.
الآن لیالی قدر نزدیک است و ان شاء الله خدا توفیق درکش را به ما بدهد، در این لیالی چکار میخواهیم با خودمان کنیم؟ بعد از لیالی قدر چه چیزی باید نصیب ما بشود؟ همین اخلاق. حالا ما اگر موفق به عبادات ائمه هم نمی شویم اما گوشهای از این اخلاق ائمه را در خودمان پیاده کنیم.
حوزه باید الگوی اخلاقی برای نظام اسلامی باشد
ما باید خودمان را بسازیم، حوزه باید الگوی اخلاقی برای نظام اسلامی، برای مردم ایران، برای جامعه بشری، از یک طلبه یک خلاف قابل قبول نیست، حالا هر چه هم به مردم بگوئیم این طلبه مساوی با اسلام نیست، مردم هم همین را میدانند اینطور نیست که مردم این را نفهمند میدانند، یک طلبه میتواند نسلی را از بین ببرد، نسلی را به انحراف بکشاند، نسلی را از دین دور کند.
در درجه اول باید به خودم عرض کنم، خودم بیش از همه محتاج به این دستورات اخلاقی ائمه معصومین هستم، در درجه بعد هم دیگران. اگر بخواهیم حوزه روز به روز قویتر بشود اخلاق باید در حوزه حاکم باشد، شما حالات گذشتگان ما را ببینید، همین مراجع فعلی نسبت به اساتیدشان چه نحوه برخوردی داشتند؟ کالعبد بالنسبة إلی المولی بودند، نسبت به اساتیدشان. چرا امام رضوان الله تعالی علیه میفرمود (من یادم هست قبل از پیروزی انقلاب یا اوایل پیروزی انقلاب بود) بعضی از طلبهها نسبت به برخی از مراجع انتقاداتی داشتند، امام از نجف پیغام دادند که اگر طلبه اهانت به یک مرجع کند ولایت خدا از او قطع میشود، مگر ما و شما نمیگوئیم ما پیرو امام هستیم، امام اینها را به ما فرموده، و کسی که ولایت خدا از او قطع بشود داخل در ولایت شیطان میشود و عجیب این است؛ کسی که خدا ولایتش را از او قطع کند داخل در ولایت شیطان میشود و او هم بدتر از شیطان میشود و به حدی میرسد که شیطان هم ولایت او را نمیپذیرد.
چه کسی میگوید کسی اشکالی ندارد؟ بالأخره همه انسانیم و غیر از ائمه علیهم السلام کسی معصوم نیست، غیر از ائمه معصومین همه محل اشکالند، یک وقتی من در تلویزیون دیدم راجع به یکی از مراجعی که به رحمت خدا رفته، یک آقایی صحبت میکرد گفت ایشان از اول بلوغش تا آخر نه تنها گناه نکرده بلکه فکر گناه هم نکرده! این حرف غلطی است، صد در صد غلط است. تو از کجا میدانی که این آقا از اول بلوغ تا آخر بلوغن فکر گناه هم نکرده! خود آن مرجع خدا رحمتش کند چنین ادعایی نداشت، این پائین آوردنِ شأن ائمه ماست.
تنها گروهی که فکر گناه نکرده ائمه معصومین هستند، تنها گروهی که خطا و گناه ولو برای یک آن نکردند همین افراد هستند و بس. عصمت منحصر به اینهاست، ائمه را پائین نیاورید، یک کسی را میخواهید بالا ببرید آنها را پائین میآورید، بگوئید زهد و تقوایش چی بود، علمش چی بود، اینها را به ما یاد بدهید، راجع به افراد در تلویزیون دروغ میگوئید! این را خودم شنیدم.
بالأخره همه جای خطا و اشتباه را داریم؛ راهش این است که انسان اگر دید کسی خطا میرود، اگر دید کسی دنبال مقام است به او تذکر بدهد، بگوئید مقام جیفهی دنیاست، دنبال دنیا نرو، ببینید او جوابی دارد یا نه؟ ممکن است غافل باشد و تشکر هم بکند، نباید بلا فاصله همین طور انسان شروع کند به حرفهای غیر صحیح.
من عرضم این است نمیدانم به این نحو کتابی ندیدم، کتابی آقایان محققین که تشریف دارند، اساتیدی که الحمدلله در سطوح عالی درا ین درس تشریف دارند، باید یک کتابی اخلاق ائمه را، منتهی یک اخلاق تحلیلی را قشنگ جمعآوری کنند که هم حوزه استفاده کند و هم ان شاء الله جامعه بشری.
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین
پایان پیام
این مطلب بدون برچسب می باشد.