- 5 دی 1399
- کد خبر 9863
- پرینت
- کپی لینک کوتاه
ازنظر غافل گیری و پیش بینی ناپذیری، زلزله جایگاه نخست را در میان تمامی بلایای طبیعی به خود اختصاص داده است. کشور ایران به دلیل قرار گرفتن روی کمربند زلزله، یکی از زلزله خیزترین مناطق دنیا است.
زلزله از غم انگیزترین و مخوف ترین بلایای طبیعی به شمار می آید که هرساله جان عده زیادی از افراد را در سراسر جهان می گیرد و خسارات زیادی به بار می آورد. این خسارات تنها محدود به خسارات مادی نمیشود بلکه صدمات و آسیب های اجتماعی زیادی نیز به جامعه وارد ساخته است؛ بنابراین اگرچه زلزله یک حادثه طبیعی است، اما به سبب آثار اجتماعی گوناگونی که دارد به یک موضوع جامعه شناختی تبدیل شده است که بیتوجهی به آن در درازمدت مشکلات و بحرانهای زلزلهزدگان را عمیقتر و تهدیدآمیزتر میکند. توجه به پیامدهای اجتماعی و روانی، بهمثابه ضرورت راهبردی و مدیریتی، موضوعی حیاتی در جهت ممانعت از آسیبهایی است که غفلت از آنها صدمهی جبرانناپذیری در نواحی زلزلهزده و حتی در خارج از این مناطق به بار خواهد آورد. آسیبهایی چون شوک، ترس شدید، خشم، درماندگی، کرختی، خاطرات آزاردهنده، کاهش تمرکز، فاجعهسازی درد و... از جمله مواردیاند که بعد از رویدادهای فاجعهآمیز و بهویژه زلزله، محیط فردی و اجتماعی بازماندگان را تهدید میکند.
با توجه به ویژگی های بحران ها مانند ناگهانی بودن، احساس ناتوانی و آشفتگی کردن در آن شرایط و احساس غیر قابل مهار بودن و در نهایت ابهام نسبت به آینده و...می توان گفت که اتخاذ تدابیر همه جانبه برای ارائه خدمات و پیشگیری از عوارض روانی و اجتماعی بامداخلههایتخصصیوبهموقعاجتناب ناپذیر است.
موضوعی که به نسبت سایر خدمات مورد غفلت قرار گرفته بود و البته در چند سال اخیر کمی مورد توجه قرار گرفته است تا بتوان زمینه بازتوانی روانی و اجتماعی را فراهم کرد تا بتوانند با مداخلات روانشناختی و مددکاری اجتماعی آسیب پذیری افراد کمتر شود و ظرفیت هایشان برای مقابله با این نوع حوادث افزایش یابد و هر چه سریع تر به شرایط عادی زندگی بازگردند و از عوارض روانی و اجتماعی بلندمدت جلوگیری شود.
برای ارائه این نوع خدمات توجه به چند نکته می تواند مهم قلمداد شود که یکی از آنها شناخت فرهنگ بازماندگان و احترام به آن است و همچنین برقراری رابطه حرفه ای و همدلی با آنان، استفاده از توانایی ها و ظرفیت های آنان برایبازتوانی،توجهبهافرادداراینیازهایخاص،کودکان،سالمندان، معلولین و ...، پرهیز از جدا سازی و دور کردن افراد در فرایند مداخله مگر در شرایط خاص از دیگر مواردی است که باید مد نظر قرار گیرد.
شناسایی منابع موجود و استفاده از ظرفیت منابع محلی برای حمایت های روانی و اجتماعی، اتخاذ تدابیر مناسب برای سازگاری افراد که البته این موضوع در افراد مختلف می تواند متفاوت باشد، نیز بسیار مهم است.
حمایت های عاطفی از آسیب دیدگان پس از وقوع بلایای طبیعی مانند گوش دادن فعال به افراد و احترام به احساسات آنان، در کنار هم بودن اعضای خانواده و یا بستگان، برآورد میزان تاثیر پذیری از بحران و شدت آن و ارایه خدمات و انجام مداخله های مورد نیاز نیز از جمله مواردی هستند که با حضور مددکاران در محیط باید اجرایی شود تا از اثرات و عواقب زلزله کاست.
کاهش میزان تنش و اضطرابوترسازطرقمختلفازجملهتسکین دادن اولیه به تناسب شرایط فرهنگی بازماندگان، استفاده از روانشناسان و مددکاران اجتماعی کارآزموده و با تجربه و تخصصی برای حمایت از آسیب دیدگان بلایای طبیعی و زلزله بسیار موضوع مهمی است چرا که آموزش و مشاوره های اشتباه میتواند به جای کمک به آسیب دیدگان اثرات مخربی به همراه داشته باشد.
افرادي كه در مواجهه با هموطنان زلزله زده، قرار مي گيرند، بايد مراقب باشند افرادي را كه دچار واکنشهای روانی هستند، بيمار يا مبتلا به بيماری روانپزشکی تلقی نکنند، اين علائم واکنشی طبيعی به يک حادثه کاملاً غيرطبيعی است و در بسياری از موارد در طول زمان کاهش پيدا مي كند و از بين می رود.
در هنگام وقوع حوادث غیرمترقبه و بلایا، حمایت های روانی و اجتماعی می توانند با هدف پیشگیری از عوارض مزمن روانی ناشی از حادثه و توانمند سازی افراد آسیب دیده توسط گروه های متخصص (روانپزشک و روانشناس)ارائه شود، اما ارائه این خدمات نیازمند رعایت اصولی است تا از آسیب رسانی بیشتر یا تشدید احتمالی مشکلات آتی جلوگیری بعمل آید.
یکی از اصول مهم در ارائه خدمات این است که از برچسب زدن بیماری به بازماندگان خودداری شود، تاکید بر طبیعی سازی واکنش ها به گروه هدف کمک می کند تا بدانند که واکنش های آنها پاسخی معمولی به یک موقعیت غیر عادی است. بنابراین تاکید می شود، افرادی که در جریان بلایا دچار واکنش های روانشناختی می شوند، در زمره بیماران مبتلا به اختلال روانپزشکی قرار نگیرند.
توانمندسازی بازماندگان از اهمیت ویژه ای برخوردار است و باید از منفعل سازی دریافت کنندگان خدمات خودداری به عمل آيد، تاکید بر روی نقاط قوت و توانایی های آسیب دیدگان مهم است و افراد می توانند از طریق شرکت در این برنامه ها احساس کنترل بر زندگی خود را پیدا نمایند و در حل مشکلات توانمند گردند.
تجربیات نشان می دهند که افراد بومی در هر منطقه می توانند در ارائه خدمات به آسیب دیدگان موفق تر عمل كنند، بنابراین توانمند سازی جامعه آسیب دیده می تواند در ارائه موثرتر خدمات مفید باشد.
حمایت های روانی اجتماعی براساس غربالگری فعال جمعیت آسیب دیده و ارائه خدمات به صورت سیار است و استقرار در مکان هایی مانند مراکز بهداشتی و درمانی یا در کمپ های امدادرسانی و ارائه خدمات صرفا در این محل ها، معمولا کارآیی لازم را ندارند و می تواند رویکرد بیماری نگر را تقویت نماید و گاهی باعث نادیده گرفتن و غفلت از جمعیت آسیب دیده ای می شود که واکنش های ناشی از بلایا را نمیشناسند و یا از وجود مداخلات موثر برای اینگونه آسیب ها آگاهی ندارند.
پس ازهر حادثه غیرمترقبه، افکار، احساسات يا رفتارهايی در بين افرادی که آسيب ديده اند يا شاهد صحنههای دردناکی بوده اند جريان پيدا میکند. اين افراد نگرانی هایی در مورد تنها شدن، امنيت، سلامت خود و اشخاص مورد علاقه خود داشته و خواب آشفته ای دارند، به طور دائم صحنه های دردناکی که ديدهاند، در بيداری يا درخواب به صورت کابوس به سراغشان می آيد، اما همانطور که پیشتر هم اشاره شد، اين علائم به معنی وجود يک بيماری نيست و در بسياری از موارد در طول زمان کاهش می يابد و از بين می رود.
تجربیات نشان می دهند، که رویکرد عام استفاده از درمان های دارویی در روزهای اول برخورد با افراد دارای نشانه های روانشناختی مناسب نیست و به طور عمده باید از مداخلات غیردارویی و در راستای توانمند سازی برنامه ریزی کرد، البته موارد معدودی استثنا وجود دارد، مانند افرادی که قبل از وقوع حادثه مبتلا به بیماری روانپزشکی بوده اند و معمولا باید به درمان های دارویی خود ادامه دهند.
نکته دیگری که باید به آن اشاره شود این است که متخصصین حوزه سلامت روان قبل از اعزام به منطقه لازم است که آموزش های لازم در زمینه حمایت های روانی و اجتماعی در حوادث و بلایا را گذرانده باشند، تا خدمات از کیفیت بالاتری برخوردار بوده و از ایجاد آسیب های احتمالی ناشی از مداخلات پیشگیری به عمل آید.
پایان پیام
این مطلب بدون برچسب می باشد.