- 25 آبان 1404
- کد خبر 22646
- پرینت
- کپی لینک کوتاه
در گفتوگو با محمد مصباحی، روانشناس، میخوانیم که مدارس شناختی چگونه با بهکارگیری اصولی مانند «تمرین فراخوانی» و «فاصلهگذاری» بر اساس علوم اعصاب، نه تنها یادگیری را عمیقتر میکنند، که نقش معلم را به «مهندس یادگیری» ارتقا داده و با کاهش اضطراب و تقویت عزت نفس، به سلامت روان دانشآموزان نیز یاری میرسانند.
مصاحبهکننده: آقای مصباحی، از اینکه وقت ارزشمندتان را در اختیار ما قرار دادید سپاسگزاریم. امروز میخواهیم در مورد مفهوم نسبتاً جدید «مدارس شناختی» با شما گفتوگو کنیم.
به عنوان آغاز بحث، بفرمایید اصلاً یک مدرسه شناختی چیست؟
محمد مصباحی: با سلام و تشکر از شما بابت این موضوع مهم. ببینید، در یک تعریف ساده، مدارس شناختی، مدارسی هستند که بر اساس یافتههای مستند و علمی علوم شناختی طراحی و اداره میشوند. علوم شناختی مطالعه علمی ذهن و فرآیندهای آن مانند توجه، حافظه، حل مسئله و تصمیمگیری است. پس این مدارس برخلاف مدلهای سنتی که گاهی بر اساس حدس و تجربههای شخصی پیش میروند، از یک پشتوانه علمیِ مبتنی بر شواهد برای آموزش بهره میبرند. هدف اصلی این است که محیط و روش آموزش، با سختافزار طبیعی مغز دانشآموزان هماهنگ باشد.
مصاحبهکننده: بسیار جالب است. میتوانید بفرمایید این تئوریها در عمل چگونه پیاده میشوند؟ چه اصول مشخصی در کلاس درس یک مدرسه شناختی حاکم است؟
محمد مصباحی: قطعاً. من چند اصل کلیدی را که مستقیماً از آزمایشگاههای علوم اعصاب و روانشناسی به کلاس درس راه پیدا کردهاند، مثال میزنم:
· اول، تمرین فراخوانی (Retrieval Practice): مغز ما مانند یک عضله است. هرچه بیشتر اطلاعات را از حافظه فراخوانی و بازیابی کنیم، آن ارتباطات عصبی قویتر میشوند. در این مدارس، به جای تأکید صرف بر خواندن و مرور passive، از آزمونهای کوچک، پرسشهای کلاسی و فلشکارت به عنوان ابزار یادگیری استفاده میشود، نه فقط ابزار ارزیابی.
دوم، فاصلهگذاری (Spaced Practice): ما به عنوان روانشناس به وضوح میدانیم که "فشردهخوانی" شب امتحان یک شکست است. اطلاعات به سرعت از حافظه پاک میشوند. در مقابل، اگر یادگیری یک مطلب در بازههای زمانی مشخص و با فاصله تکرار شود، به طور مؤثرتری در حافظه بلندمدت تثبیت میشود. برنامهریزی درسی در این مدارس به گونهای است که این فاصلهگذاری رعایت شود.
سوم، تلفیق موضوعات (Interleaving): اگر به یک دانشآموز ده مسئله تقسیم پشت سر هم بدهیم، او ممکن است فقط یک الگو را تکرار کند. اما اگر مسائل تقسیم، ضرب، جمع و هندسه را به صورت درهم بیامیزیم، مغز را وادار میکنیم که هر بار تشخیص دهد از کدام استراتژی استفاده کند. این کار منجر به یادگیری عمیقتر و انعطافپذیرتر میشود.
مصاحبهکننده: این اصول واقعاً کاربردی به نظر میرسند. نقش معلم در چنین محیطی چیست؟ آیا نقش او کمرنگ میشود؟
محمد مصباحی: برعکس! نقش معلم از یک انتقالدهنده صرف اطلاعات، به یک مهندس یا معمار یادگیری ارتقا مییابد. معلم در این مدل، باید به خوبی با علوم اعصاب شناختی آشنا باشد، بتواند بار شناختی درس را مدیریت کند، بازخوردهای سریع و مؤثر بدهد و محیط کلاس را به گونهای طراحی کند که تمرکز و توجه دانشآموزان را به حداکثر برساند. این نقش، پیچیدهتر و حیاتیتر از گذشته است.
مصاحبهکننده: از منظر روانشناسی سلامت، تأثیر این نوع آموزش بر سلامت روان و wellbeing دانشآموزان چگونه است؟
محمد مصباحی: سؤال بسیار مهمی است. در روانشناسی سلامت، ما به ارتباط عمیق بین فرآیندهای شناختی و سلامت روانی-عاطفی اعتقاد داریم. مدارس شناختی میتوانند به چند طریق بر سلامت روان اثر بگذارند:
1. کاهش اضطراب امتحان: وقتی ارزیابی، مستمر و سازنده باشد و آزمون به عنوان بخشی از فرآیند یادگیری دیده شود، از بار استرس نهایی کاسته میشود.
2. تقویت "طرز فکر رشد" (Growth Mindset): در این مدارس به دانشآموز آموزش داده میشود که هوش ثابت نیست و با تلاش و استفاده از راهبردهای درست میتواند پیشرفت کند. این نگرش، تابآوری فرد در مواجهه با چالشها را به شدت افزایش میدهد.
3. احساس کارآمدی و عزت نفس: وقتی یک دانشآموز با استفاده از روشهای علمی، موفقیت را تجربه میکند، این موفقیت را نه یک شانس، بلکه نتیجه تلاش و روش صحیح خود میداند. این موضوع، عزت نفس و احساس کارآمدی او را به شکل پایدارتری تقویت میکند.
مصاحبهکننده: و سؤال آخر؛ این حرکت در ایران چه جایگاهی دارد؟
محمد مصباحی: خوشبختانه در سالهای اخیر توجه خوبی به این موضوع شده است. نهادهای مهمی مانند سازمان سمپاد و پژوهشکده علوم شناختی پیشگام این حرکت هستند و در حال آموزش معلمان و تولید محتوای مرتبط میباشند. البته این راه تازه شروع شده و برای نهادینه شدن آن در سیستم گسترده آموزش و پرورش، به زمان، سرمایهگذاری و فرهنگسازی بیشتری نیاز داریم. اما بدون شک، آینده آموزش در تلفیق علم روانشناسی شناختی با تعلیم و تربیت است.
آیا در خارج از ایران مدارس کاملاً "شناختی" به صورت جداگانه وجود دارند؟
بله،نمونههایی مانند مدرسه "مونکسیپ" در انگلستان وجود دارند. اما حرکت اصلی و powerfulتر، ادغام اصول علوم شناختی در بدنه اصلی آموزش و پرورش کشورهای پیشرفته است. امروزه یک معلم در انگلستان، استرالیا یا آمریکا به راحتی میتواند به دورههای آموزشی، کتابها و منابع آنلاین مبتنی بر علوم شناختی دسترسی داشته باشد و آنها را در کلاس خود به کار گیرد.
این یک انقلاب خاموش در آموزش و پرورش جهانی است که ایران نیز با تلاش نهادهایی مانند سمپاد و پژوهشکده علوم شناختی، در حال پیوستن به آن است. آینده آموزش از آنِ کشورهایی خواهد بود که این شکاف بین علم مغز و روشهای تدریس را پر کنند.
مصاحبهکننده: از توضیحات ارزشمند شما بسیار سپاسگزاریم.
پایان پیام




