- 7 آذر 1401
- کد خبر 15752
- پرینت
- کپی لینک کوتاه

به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی فردونیوزعلی اکبر فضلی محمودی از دوستان و همرزمان شهید دکتر فخری زاده در مورد خاطرات خود از سوابق فرهنگی این شهید والامقام در سال های دهه ۶۰ در مهاباد می نویسد: نوروز سال ۱۳۶۰ در حالي كه چند ماهي از ازدواج من نمي گذشت به اتفاق همسرم كه او هم عضو رسمي سپاه پاسداران قم بود به منظور انجام فعاليت هاي فرهنگي و اجتماعي عازم شهرستان مهاباد شديم وقتي به اروميه رسيديم گفته شد كه اين منطقه همانند ديگر شهرهاي كردستان بعلت درگيري هاي ميان گروههاي تجزيه طلب و خود مختار همچون حزب دموكرات، گروه تندرو كومله، چريك هاي فدایي خلق، توده اي ها، منافقين و ديگر گروهها با ارتش و سپاه پاسداران ناامن است و فقط در ساعات خاصي امكان تردد هست لذا با هماهنگي سپاه و ارتش و قرارگاه حمزه سيد الشهدا به همراه نيروهاي اعزامي ارتش، سپاه، بسيج و جهاد سازندگي و در پناه ستون نظامي به سوي مهاباد حركت كرديم.
با توجه به درگيري ها در جاده اروميه مهاباد و سابقه اسارت و شهادت جمع زيادي از پاسداران، نيروهاي مردمي، فعالين فرهنگي و جهاد سازندگي كه براي كارهاي پزشكي، اجتماعي و عمراني به دست اوامر گروه هاي فوق الذكر و همچنين همراهي همسرم و چندتن از خواهران فرهنگي در ميانه راه نگران بودم اما به لطف خدا تا ظهر به مهاباد رسيديم.
از آنجا كه مأموريت ما انجام كارهاي فرهنگي و تبليغاتي و آموزشي بود من و همسرم در روابط عمومي سپاه مستقر شديم. مهاباد ناامن و اغلب ساعات صحنه درگيري بود به گونه اي كه روزها شهر در دست سپاه و شب ها در اختيار گروههاي ضد انقلاب و افرادي كه در كوهها مخفي شده بودند قرار داشت در چنان شرايطي و در حالي كه خسته و اندكي نگران بوديم با چهره اي نوراني، خوش اخلاق و با اراده اي قوي و خستگي ناپذير كه همواره تبسمي بر لب داشت در رياست روابط عمومي مواجه شده و جان گرفتيم و آن شخصيت كسي نبود جز محسن فخري زاده.
آن روزها فصل بهار بود و ايام نوروز و نسيم دلنوازي آسمان آبي و شهر زيباي مهاباد را در برگرفته بود و مردماني با ايمان خوش برخورد و مهمان نوازي داشت كه از جنگ و درگيري هاي منطقه خسته به نظر مي رسيدند پس از نماز و استراحت شهيد بزرگوار فخري زاده همه دوستان را گرد هم جمع كرد و درباره مأموريت و وظايف ما سخن گفت آقا محسن در حالي كه بسيار آرام و محجوب و تبسمي بر لب داشت گفت: همه ما براي انجام رسالت فرهنگي اينجا هستيم و با توجه به اوضاع شهر وظايف سنگيني بر عهده داريم البته بيشتر اوقات اطراف شهر و داخل شهر درگيري هايي هست ولي نيروهاي نظامي براي امنيت و آرامش مردم كار خودشان را مي كنند و ما فقط بايد كار فرهنگي بكنيم كار هم زياد است و البته كمي هم سخت چرا كه برادران و خواهران عليرغم وضع موجود و خطرها بايد به ادارات، مدارس، راديو و تلويزيون و اماكن عمومي و حتي به ميان مردم برويد و مخصوصا جوانهايي كه فريب گروه ها را خورده و يا با اجبار گرفتار ناآگاهي از انقلاب اسلامي و تشييع شده اند و حتما ابهامات و سوالاتي دارند كه ما وظيفه داريم آنها را نسبت به دين اسلام، شيعه و اهداف انقلاب اسلامي و مقاصد شوم عناصر شوم تجزيه طلب آگاه كنيم زيرا كار فرهنگي مهمترين رسالت پيامبر اسلام بوده و ما بايد اينگونه تبليغات سوء و توطئه هاي گروه ها را خنثي كنيم.
يكي ديگر از مسائل بسيار مهمي كه برادر محسن بر آن تأكيد داشت، مسأله وحدت ميان شيعه و اهل سنت بود که در این خصوص می افزود : "ايجاد وحدت از مهمترين رسالت های ماست زيرا اولا گروه هاي ضد انقلاب نمي خواهند اين ارتباط و وحدت انجام شود چون از اختلاف و تفرقه بهره برداري مي كنند و مردم را فريب داده و در برابر يكديگر قرار مي دهند. ثانياً به خاطر برخي سوء تفاهمات و ناآگاهي ها و سوء استفاده دشمنان از احساسات پاك مردم نمي گذارند اين وحدت شكل بگيرد در صورتي كه پيامبر اسلام حضرت محمد (ص) و امام خميني (ره) رهبر انقلاب بر اين موضوع بسيار تأكيد كرده اند. و همه ما در مسائل ديني و اعتقادات اسلامي مشتركات زيادي داريم خلاصه در ميان مردم برويد و در نماز جمعه هم شركت كنيد و در عمل وحدت را ترويج كنيد" سپس آقا محسن وظايف هر كدام از برادران و خواهران را براساس تجربه و ذوق و تخصص آنها تعيين كرد در آن جلسه براداران و خواهراني از سپاه تهران، قم، مشهد، كرمان و چند نفري هم از ايل منگور كه جمعيت عمده اهل سنت مهاباد را تشكيل مي دهند حضور داشته اند.
سخنان آن روز برادر محسن آن هم با تسلط و مهارت و همراه با شناخت و نيازهاي فرهنگي و نيز علاقه و احترامي كه به مردم دوست داشتني مهاباد داشت ابراز مي كرد و همچنين تعهد در برابر انقلاب و مكتب اسلام و آرمان هاي امام راحل از يك سو به همه ما آرامش داد و از ديگر سو به عنوان يك متخصص و مدير فرهنگي تعهد و وظيفه ما را مضاعف كرد و نكته ها آموخت و وظيفه و تعهدمان را بالا برد. سخنان شهيد فخري زاده حقيقتاً به دل همه ما می نشست و من كمتر كسي ديده ام كه فقط دغدغه فرهنگي داشته باشد و اظهارات و برنامه هايش بدون دخالت دادن سياست باشد، ضمن آنكه در جاي خودش یك سياستمدار بصير و پخته ای نیز بود.
ما آنجا شخصيت فكري و مديريت و مهندسي فرهنگي آن شهيد را به خوبي ديديم و شناختيم. برادر محسن با آن دور انديشي اش نشان داد كه او يك عنصر خلاق و شايسته مسئوليت ها و جايگاه هاي مديريتي و حكومتي در سطوح بالايي است.
اين ارتباط و همكاري ميان من و برادر محسن حدود ۸ ماه به طول انجاميد و پيوند عميقي بین ما ايجاد كرده بود و طي اين مدت فعاليت هاي بسياري تحت نظر ايشان و با كمك ساير همكاراني كه آنها نيز بينش فرهنگي عميقی داشته و از ابتدا با آقا محسن به مهاباد آمده بودند . همچون صادق، اشجعي، آقايي فرد، قانوني و بسياري كه به ياد ندارم به اتفاق شهيد مغازه اي – دلاور آزاد و سردار ابوالفضل جعفری كه بعداً جايگزين آقا محسن شد. همه و همه كمك كردند تا فعاليت ها و اقدامات خوب و ارزشمند فرهنگي در مهاباد صورت گير همانند تهيه و توزيع خبرنامه – نشريه پيام وحدت – تهيه كنندگي و نوشتن برنامه براي راديو و تلويزيون – تلاوت قرآن – اطلاعيه – اخبار و اشعار در راديو- عزيمت به ادارات و دبيرستانها حضور در ميان دانش آموزان – كمك به دفتر امام جمعه اهل سنت براي برگزاري نماز جمعه – برگزاري مراسم در مناسبت هاي مختلف – دعوت و جذب نيروهاي فرهنگي و روحاني – ترويج شعائر ديني و هرگونه فعاليت در راستاي تحكيم وحدت اسلامي و تقريب شيعه و سني به يكديگر و بهره گيري از همه ابزار و امكانات مانند ديوار نويسي و نوشتن شعارها، پيامها و جمله هايي از پيامبر اسلام (ص) – ائمه – امام راحل و ديگر بزرگان بر روي ديوار ادارت و معابر و سطح شهر كه توسط اينجانب صورت مي گرفت . چون برادر محسن وقتي متوجه خوشنويسي و خطاطي من شد بسيار خوشحال شد و گفتند که در اینجا بشدت نيازمند يك خطاط بوديم . وبه همین دلیل گفتند همه ابزارها و رنگ و قلم تهيه شود و تاکید کردند حالا در و ديوارهاي شهر مهاباد در اختيار شماست.
درطي ۸ ماه فعاليت من در زمینه پيامها و شعارها و ديوار نگاره ها در بسياري مواقع شهيد فخري زاده در کنار من بود و یا به من سر مي زد و مورد تشويق قرار مي داد و ايجاد نشاط و انگيزه مي كرد.
سردار شهيد فخري زاده دارای ابعاد شخصيتي فراوان و ويژگي هاي فردي بسياري بود كه پرداختن به همه آنها از جوهر قلم اين حقير بر نمي آيد. ولي همين قدر مي توانم بگويم كه شهيد فخري زاده شخصيت چند بعدي فرهنگي_ علمي _ پزشكي _ هسته اي و دانشمندي بود بي بديل با اخلاق اسلامي كامل كه دغدغه فرهنگي داشت و شبانه روز دل در گرو اقتدار و استقلال ايران و عاشق مخلص امام خميني (ره) و مقام معظم رهبري بود ولي افسوس كه ناشناخته بود و ناشناخته هم رفت و چه مظلومانه به شهادت رسيد و بايد گفت كه :صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را-------------تادگرمادر گیتی چوتو فرزند بزاد
به طور اجمال مي توان گفت شهيد فخري زاده داراي اخلاقی خوش، تواضع، ساده زيست و در نهايت گمنام بودند و اين نه فقط به علت شخصيت اجتماعي و هسته اي و رعايت جانب احتياط و پنهان ماندن ظاهر و شخصيت او از نظر دشمنان بود. بلكه آقا محسن ذاتا اهل هياهو، خودنمايي، معروف شدن ، چهره شدن در رسانه ها و سياسي كاري نبود تا حدي كه پس از دو سال ، فيلم يا تصاوير اندكي از او وجود دارد و چون مؤمن واقعي و متعهد به كشورش بود علاقه اي به دنيا پرستي، تجملات و كسب شهرت نداشت. به عشق اسلام و ايران مقتدر و استقلال و خودكفايي دائما در تلاش بود، كار مي كرد و هراسي به دل نداشت و با خدا بود.
- من كان لله كان الله معه – بدين جهت در دوران سخت كرونايي با بكارگيري افراد با استعداد و جوانان نخبه و دانشمند در علوم پزشكي و هسته اي و ايجاد مؤسسه اي ويژه در جهت خودكفايي و نجات ايرانياني كه گرفتار اين ويروس بودند ، با بي اعتنايي به كمك هاي خارجي و پشت سر گذاشتن تحريم هاي ظالمانه استكبار و دنياي پستي كه از ارسال داروهاي حياتي به ايران خودداري مي كردند، دست به كارهاي بزرگي زد و كيت تشخيص ويروس كرونا را ساخت و واكسن آن را نيز كشف و تهيه كرد كه امروز به نام فخرا نامگذاري شده است و بدينوسيله جان هزاران تن را از ابتلا و مرگ حتمی نجات داد.
دانشمند هسته اي دكتر فخري زاده در عرصه اتمي و هسته اي استعداد فوق العاده اي داشت و نه تنها از نخبگان اين علم و دانش بلكه خودش مبدع و پايه گذار موضوعات و طرح هاي بسيار مهم و استراتژيك در زمينه دانش هسته اي و پدافند موشكي بود. و بدين سان است كه او لقب دانشمند و پدر هسته اي ايران نام گرفته است .
يكي از ديگر ويژگي هاي شهيد فخري زاده مطالعه زياد بود . در دوران مهاباد شاهد بودم علاقه فراواني به كتابخواني و بويژه تاريخ داشت و به همه براي دانش افزايي کتب تاریخی را توصيه مي كرد و اعتقاد داشت كه اگر ما دانش بالايي داشته باشيم مي توانيم برنامه ريزي اساسي و بنيادين كنيم.
مي توانيم دوست و دشمن و جامعه و مخاطب خود را بشناسيم آنگاه دردها و نيازها را هم درك و چاره انديشي كنيم . برادر محسن ارتباط با مردم و روابط عمومي بسيار بالا داشت بنده بارها به اتفاق ايشان ميان مردم مهاباد مي رفتيم با امام جمعه و زن ها و مردان شهر ديدار مي كرديم و شاهد بودم كه او چقدر صميمانه با آنها برخورد مي كرد و مهربانه رفتار مي نمود بويژه امام جمعه اهل سنت خيلي به آقا محسن علاقه داشت او با برادران ايل منگور رابطه دوستانه و برادرانه اي داشت و به همين دليل معتقد بود نبايد بين مردم و مسئولين كشور فاصله اي باشد.
به راستي كه او عالم به زمان خود بود و نيازها و اقتضائات فرهنگي و فكري آن روز كردستان و ايران را به خوبي درك مي كرد و اعتقاد داشت كه تخصص و تعهد دو بال پيشترفتند و بايد در كنار هم باشند ضمن آنكه اگر هر مسئولي در جايگاه و تخصص خود قرار گرفته و هر سازمان و نهادي كار خودش را بكند مثلا نظامي در جهت امنيت – حوزه و روحاني فقط در راستاي تربيت و ترويج اخلاق و معارف اسلامي – حاكمان و زمامداران در مسير اجراي عدالت اجتماعي ، رضايتمندي مردم و هدايت جامعه و اقتصادي در راه سياست گذاري اقتصاد و معيشت مردم تلاش كنند قطعا مشكلات برطرف و تنش ها و اختلافات كمتر خواهد شد و فاصله هاي قومي و طبقاتي از كشورمان رخت بربسته و ميهن اسلامي قدرتمند مي شود.
سخن گفتن از اين دانشمند بزرگ حقيقتا دشوار و براي اين حقير سخت تر است و سخن هم بسيار ولي بدون شك امروز كشور و جامعه ما به شهيد فخري زاده ها --- بروجردي – جهان آرا – خرازي- باكري – بهشتي و مطهري و امثال آن ها كه دغدغه فرهنگي و فكري داشته اند سخت نيازمند است و بويژه طبقه جوان ما به انديشه ها و مديريت سالم و نگاه مسئولانه این الگوهای موفق برای حل مشكلات و ناهنجاري هاي اجتماعي و انجام گفتمان اعتقادي با مسئولان فعلی کشور نیازمند هستند تا بدين وسيله شكاف نسلي و اجتماعي و خلاء هاي فكري جامعه برطرف و خودسازي و انسان سازي اتفاق بیافتد و آنگاه براي ديگر كشورها و جوامع الگو باشيم.
خلاصه اينكه ما باید به افكار و شخصيت افراد جامعه و حتي افراد ساده و بي نام و نشاني كه در كنارمان نشسته اند و چه بسا آنها را نمي شناسيم احترام بگذاریم زیرا ممکن است همين افراد گمنام ساده و ناشناس در آينده اي نزديك انسان هاي بزرگي بشوند و كشور و جهاني را تكان دهند همچنان كه دور از تصور ما همان برادر محسن مهاباد و پاسدار گمنام دهه شصتی و ساده زيست در زمانه ای نه چندان دور همه مدارج علمي را طي نموده و با تلاش فراوان هم در زمينه دشمن شناسي و رفع تهديدات استكبار جهاني و هم درك نيازهاي كشور در جهت خودكفايي و استقلال و اقتدار ايران اسلامي گامهاي بلندي برداشت و در زمينه هاي فرهنگي ، علوم پزشكي ، هسته اي و كرونا به موفقيت هاي بزرگي دست يافت.
شهید دکتر محسن فخری زاده براي آينده ايران نيز افكار ، طرح ها و آرمانهاي بلند و بسيار مهمي در سر داشت ولي افسوس كه دشمن پيش از ما او را بهتر شناخت و قبل از آنكه دوستان و همرزمان و حتي جامعه او را بشناسد از سالها پيش همانگونه كه نتانياهو نخست وزير سابق رژیم جعلي و كودك كش اسرائيل اعتراف كرد نقشه ترور اور را طراحي كرده و سرانجام در تاريخ ۷/آذر /۱۳۹۹ ایشان را ناجوانمردانه و مظلومانه به شهادت رسانيد.
اما دشمنان بدانند كه با شهادت دكتر فخري زاده و امثال آن قطار پيشرفت و فناوري هسته اي و علمي جمهوری اسلامی ایران همواره در مسير رشد و شكوفايي هرگز متوقف نگرديده و جوانان و فرهيختگان در جهت بالندگي و پيشرفت ايران اسلامي راه اين شهدای عزيز را ادامه خواهند داد.
پایان پیام
این مطلب بدون برچسب می باشد.